بسم اللهالرحمنالرحیم. اَلْحَمْدُ اِللهِ رَبِ الْعالَمینْ وَ الْصَلوهُ وَ السَلامْ عَلی سَیدِ الاَنبیاءِ و الْمُرسْلینْ حَبیبِ اِلهِنا وَ طَبیبِ نُفُوسِنا اَبِالقاسِمِ مُحَمَّدْ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ عَلی أهْلِ بَیْتهِ الْطَیِبینَ الْطاهِرینَ الْمَعْصومینْ.
از ویژگیهائی که در زیارتهای حضرت سیدالشهداء(ع) برای حضرت بیان شده، اقامهی نماز است. أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقْمْتَ الْصَلوهِ. امام به فرمودهی خودشان در عصر تاسوعا عاشق نماز بودند و علت عشقشان به نماز، هم معرفت بالای حضرت به پروردگار عالم بود و هم معرفت بالای حضرت، به عبادت پروردگار. نماز را با این دیدگاه نگاه میکردند که سبب رابطه و اتصال یک فقیر همه جانبه به یک غنی مطلق است، که اگر این رابطه برقرار باشد درد فقیر را درمان نماز، معالجه میکند. با این دید نماز را نگاه میکردند که نماز ذکر الله است. وقتی خداوند برای اولین بار از کوه طور بدون رابطه با انسان حرف زد، به او فرمود: أَقِمَ الْصَلوه لِذِکْری.
دورنمای ورود امام حسین(ع) به نماز در طول زندگیاش
به این سبب از واژهی دورنما استفاده میشود که عقل، عرفان و آگاهی ما به اندازهای نیست که حقیقت ارتباط حضرت را با نماز و ورودشان را به نماز بیان کند؛ چون ظرفیت، معرفت و آگاهی لازم را نداریم و ضمناً آن چشم را به ما ندادهاند که بتوانیم هر حقیقتی را ببینیم و بازگو کنیم.
مقدمات نماز
در ابتدای پیکرهی نماز، تکبیرهالاحرام است. یکی دیگر از مقدمات نماز، مکان نماز است. اگر کسی بخواهد یک نماز واقعی بخواند باید یقین کند که صد در صد مباح و حلال است یعنی حتی یک وجب از این زمین حق کسی نباشد. نه حق یتیمی، نه حق وارثی، نه با پول حرام یک وجب از این زمین خریداری شده باشد. یا خانهای نباشد که به واسطهی پروندهی دادگاهی که خودش میداند و شاید قاضی هم نداند به ناحق از کسی گرفته باشد. مکان از هر نوع حرامی باید آزاد باشد یعنی حق انسانی مظلومانه در این مکان وجود نداشته باشد. مقدمهی دیگر لباس نمازگزار است. کافی است دکمهای از لباس یا یک نخ از پیراهن کت و شلوار حرام باشد، در آن صورت با آن لباس نمیتوان یک نماز واقعی خواند. و اگر با همان لباس نماز خواند، نمازش باطل است. مثل اینکه آدم نماز نخوانده است. آنوقت آن نماز، دیگر آثار خودش را نخواهد داشت و منبع فیضی نخواهد بود یا در کل لباس، یک نخ یا یک دکمه باعث میشود که انسان نتواند وارد نماز واقعی شود. پس آن نماز با یک ورزش بدنی تفاوتی ندارد؛ یعنی نماز او روح و جان و نور ندارد. الان که سراسر کشور لولهکشی شده است مردم باید پول آب را پس از آمدن قبض بپردازند؛ اگر تقلبی بشود و پرداخته نشود و دولت متوجه نشود که شخصی بدهکار است، آن آب حرام است. پس وضو و غسل هم با آن آب باطل است و به نظر بسیاری از فقهای شیعه اگر پول قبض آن آب را هم از راه حرام بدهند باز هم مشکل صحت غسل و وضو دارد. اینها یک سلسله مقدمات است. حالا اگر مکان مباح بوده، لباس هم مباح بوده و آب وضو و غسل هم مباح بود اما شامی که آدم شب قبل خورده است و پس از آن میخواهد نماز صبح را بخواند یا صبحانهای که خورده و حالا میخواهد نماز ظهر و عصر را بخواند اگر لقمهاش حرام باشد، پروردگار فرموده است، تا آثار این حرام حتی به صورت سلول گوشت خون و استخوان در این بدن است من آن عبادت را قبول نخواهم کرد. پس ملاحظه میشود که اگر مردم یک مملکت تنها مقدمات نماز را رعایت کنند چه خواهد شد. اولین سودی که برای مملکت خواهد داشت این است که کل دادگستریها و دادگاهها تعطیل خواهد شد. فقط یک دادگاه برای طلاق میماند. فقط اسلام طلاق را مقبوحترین برنامه پیش خدا میداند. طلاق بیعلت، ظلم واقعی است و عبادت ظالم مقبول نمیشود. طلاق مسئلهی سادهای نیست و شرایطی دارد که تحمل شرایطش در شیعه بسیار مشکل است. مگر کسی مانند امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) بخواهد زنی را طلاق بدهد که شرایط بیان شده در قرآن را عمل بکند. و اِلله کل طلاقهایی که الان در کشور صورت میگیرد، ظالمانه و ناعادلانه است. ضمناً وقتی میخواهند صیغهی طلاق را جاری کنند، باید دو عاقل واقعی حاضر باشند و به صیغه گوش دهند و اگر دو نفر عاقل صیغه را گوش ندهند طلاق باطل است و زن نمیتواند شوهر کند زیرا علیرغم جاری شدن صیغهی طلاق باز هم زنِ شوهرش است و اگر دوباره ازدواج کند آن عقد واقع نمیشود و تمام برنامههای بین شوهر دوم و زن زنا بوده و بچههایشان نیز حرامند. پس اگر مردم حتی ظالمانه وارد طلاق هم نشوند دیگر دادگستریها به کل تعطیل میشود. عرض و طول دادگاهها نشان خرابی یک مملکت دارد. هر مملکتی بیشتر بازی دارد، بیشتر دادگاه دارد و نیاز به دادگستری و تجدیدنظر و شعبه دارد و این نشان از فساد آن مملکت است. حقیقت دارد که خداوند در قرآن فرماید: اِنَّ الْصَلوهَ تَنْهی عَنِ الفَحشاءِ وَ الْمُنْکَرْ و حقیقتاً با نماز میتوان به یک مملکت امنیت بخشید. اگر مردم نماز واقعی بخوانند و دولت به اقامهی نماز کمک کند، اگر کارگردانان خود مملکت اهل نماز واقعی باشند، با نماز میتوان مملکت را آباد کرد، با نماز میتوان سفرهی اختلاس، قتل، جاسوسی، ظلم، مال حرام و رباخواری را جمع کرد. با نماز میتوان تمام دردها را علاج کرد. هم درمان درد است هم آرامش و امنیّتِ و رَحْمَتُ الْمُؤمِنینْ. اما نمازخوان واقعی خیلی کم است. کسی که وارد نماز شود در حالیکه مقدماتش را درست طی کرده باشد، شکم از حرام خالی کرده، سینهاش هم پر باشد از کینه، حسد، بخل، حرص، چنین دلی حقیقتاً سرزمینی است از حیوانات وحشی و با این شکل باطنی است؛ مگر نمازگزار که راه به پروردگار دارد. به قول خواجه حافظشیرازی که البته این شعر مربوط به پروردگار است، اما ما آنرا در مورد نماز بیان میکنیم:
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست/
منزل آن مه عاشق کش عیّار کجاست/
شب تار است و ره وادی ایمِن در پیش/
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست/
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد/
در خرابات بگویید که هشیار کجاست/
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند/
نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست/
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است/
ما کجاییم و ملامتگر بیکار کجاست/
باز پرسید ز گیسوی شکن در شکنش/
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست/
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو/
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست/
باده و مطرب و می جمله مهیّاست ولی/
عیش بی یار مهنّا نشود یار کجاست/
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج/
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست.
امیرالمؤمنین(ع) هرگاه وضو میگرفت و به طرف نماز میرفت حالشان به کلی دگرگون میشد، وقتی فرزندان ایشان میپرسیدند چه شده است؟ میفرمود: وقت ملاقات با او رسیده است.
اگر انسان بتواند نمازی بخواند که همراه با حرام، حسد و بخل نباشد و با زبان، دل، بدن و سینه و گلویی پاک باشد، باید تمام درهای آسمان را حس کند. البته نه این آسمانی که بالای سرمان است، اینکه مجموعهای از کُرات سنگی و خاکی است بلکه آسمان رحمت خدا، همانطور که میدانید طبق آیات قرآن کریم پروندهی حضرت مریم، جزء کاملترین پروندههای بشر نزد پروردگار است. مریم(س) در قرآن اینگونه تعریف شده “واذ قالت الملایکه یا مریم ان الله اصطفاک وطهرک واصطفاک علی نساء العالمین”(آل عمران/۴۲) لیاقت معنوی حضرت مریم(س) آنقدر بالاست که بیشوهر و فقط با دم الهی بچهدار شد و این بچه چهارمین پیغمبر اولوالعزم خدا شد. یک شب حضرت عیسی(ع) کنار تپهی بیرون شهر ناصریه مشغول عبادت بود حس کرد که مادر از صدا افتاد، آمد بالای تپه دید که مریمکبری از دنیا رفته است. تا صبح نشده مراسمش را خودش به تنهایی انجام داد و مادر را دفن کرد و صورت را روی قبر مادر گذاشت و آنقدر گریه کرد تا بیحال شد و خوابش برد، در خواب مادر را دید که در بهترین جای ملکوت یعنی جایی که دیگر بالاتر از آن نبود، آخرین مرحلهی مقام قرار دارد. به او گفت: مادر هیچ آرزویی دیگر برایت مانده است؟ گفت: فقط یک آرزو که آن هم دیگر برای من ظهور نمیکند گفت دیگر چه آرزویی داری؟ پسری مثل من داری، خداوند تو را بر زنان عالم برتری داده است، جزء اولین زنانی هستی که روز قیامت مورد عنایت خداوند قرار میگیری. دیگر چه خواستهای داری؟
پسرم آرزو دارم خدا مرا به دنیا برگرداند تا برایش نماز بخوانم زیرا تازه اینجا معنای حقیقی نماز را میفهمم. در قرآن نزدیک صد و چند آیه دربارهی نماز آمده است. نماز شدیداً مورد توجه پروردگار است. من در قرآن آیهای را ندیدم که خداوند متعال نازل کرده باشد که روز قیامت از جهنمیها بپرسند چرا آمدهاید جهنم بگویند حجمان را ترک کردهایم، روزهمان را ترک کردهایم تنها در عبادات این آیه برای نماز آمده که: قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ؛(مدثّر/۴۳) وقتی از دوزخیان میپرسند چرا آمدهاید جهنم میگویند یک گناه ما این بوده که ما نماز نمیخواندیم و جزء نمازگزاران نبودیم و در هیچ شرایطی هم حذف نشده خیلی عجیب است مثلاً کشتی دارد غرق میشود اول اذان؛ نظر فقها این است که کشتی سواران باید نیت نماز ظهر را بکنند و غرق بشوند و الا بروند آنور نیت نکرده باشند یک نماز گردنشان است و محاکمه دارد و اگر کسی سکتهی مغزی کرده و زبانش به کل بند آمده یا اصلاً بلند نمیشود و روی تختخواب مانند یک گوشت لشت و رها افتاده باشد واجب است که صبح، ظهر، شب نمازش را بخواند اگر توجه دارد و میتواند تمام نماز را توی ذهنش بگذارند اگر نمیتواند ایستاده بخواند باید به دیوار تکیه بدهد. اگر نمیتواند تکیه بدهد باید بنشیند و اگر نمیتواند بنشیند باید به پهلوی راست بخوابد اگر باز هم نمیتواند باید به پهلوی چپ بخوابد اگر نمیتواند به پشت بخوابد اگر نمیتواند به شکم بخوابد باز هم نمیتواند کمکش بدهند(باید کمکش بکنند) نمازش را بخواند خداوند رضایت به ترک نماز نداده و فرمود: نماز خزانهی ثروت من است و نباید از دست برود میخواهم این ثروت به تو برسد چون هم به درد دنیایت میخورد و مملکتت را امن میکند هم به درد دم جان دادنت میخورد و مرگ را آسان میکند هم برزخت را روشن میکند و هم در قیامت کشتی نجاتت است. چرا خداوند به ترک نماز رضایت نداده است؟ از شدت کرمش، از بس مهربان است به بندهاش میگوید در هیچ شرایطی این خزانهی ثروت را از دست نده. حالا فرمایش خدا در مورد نماز چیست؟ وَ اسْتَعینْوا بِالْصَبْرِ وَ الْصَلوهْ وَ اِنَّها لَکَبیرَهٌ اِلّا عَلَی الْخاشعین.(بقره/۴۵) بندگان من در مشکلات در فتنهها در رنجها در بیماریها در ناراحتیها از صبر و حوصله و از نماز کمک بخواهید و این کمکخواهی نزد مردمی که در باطن نسبت به خدا فروتناند سنگین نیست.
در این مورد خاطرهای از زندگی خودم تعریف کنم. اولین نوهای که خدا به من داد نوهی دختری بود. گویی پروردگار عالم نقاشیاش کرده است. موی سر طلایی، رنگ مثل برف سفید، چشم از نظر رنگ هماهنگ با رنگ صورت و رنگ مو، بسیار زیبا بود. نُه ماهش شده بود و تازه راه افتاه بود نیم ساعتی مانده به افطار شب چهاردهم ماه مبارک رمضان، دیدم زنگ میزنند، من رفتم در را باز کردم، دیدم که دخترم با بچهاش آمده است. خیلی خوشحال شدم. در حالیکه هر روز یا یک روز در میان به آنها سر میزدم. اما چون بیخبر آمدند برایم خیلی شادی آور بود. بفرمایید. تا وارد اتاق شد، بچه را خواباند و به شدت شروع به گریه کردن کرد. گفتم بابا شما به مهمانی آمدهاید برای چه گریه میکنی؟ نتوانست حرف بزند، اشاره کرد به پای بچه. من دیدم که به بچه لُنگ پیچیده است. لُنگ را باز کردم دو طرف پای بچه مانند زمین خشکی که در گرمای تیر ماه بیآبی کشیده قاچ قاچ بود چه شده بابا؟ گفت: الان از پیش متخصصترین دکتر پوست تهران آمدهایم گفته است قارچ شدید گرفته تا شش ماه باید لباس تنش نکنید و با لُنگ نخی راه برود. معالجهاش هم طولانی است. گفتم پیش کدام دکتر؟ اسم دکتر را برد شناختمش. گفتم: بابا یک دکتر دیگر هم من سراغ دارم فکر نمیکنم علاج این بچه زیر دست آن دکتر شش ماه طول بکشد، شما افطارت را بکن من میروم تا منبرهای شبم را طی بکنم وقتی برگشتم نام آن دکتر و مطب آن را به تو میگویم. همین جا باش و خانهی خودتان نرو تا من مسئلهی این دکتر را حل کنم. وقتی برگشتم دیدم خوابیدهاند. پدر بچه، مادر بچه و خود بچه هم خواب بود. به این آیه توجه داشتم که خداوند فرموده بود در مشکلات و گرفتاریها از نماز کمک بگیرید. حالا چه نماز بخوانم توی نمازها فکر کردم نماز استغاثه داریم، نماز پدر و مادر داریم، نماز شب ماه رمضان را داریم. دیدم پرقدرتترین نماز توی نمازها، نماز شب است. ۱۱ رکعت است. در قرآن تنها مستحبیای را که فرموده، اجری که برایش قرار دادم به هیچ انسانی و جن و ملکی خبر ندادم نماز شب است.
شب یازدهم محرم، زن و بچه، دخترها، کوچکها، بزرگها، خواهرها که با آتش گرفتن خیمهها این همه دویده بودند در بیابانها، با تازیانه کتک خورده بودند، با کعب و نیزه کتک خورده بودند، هفتاد و دو داغ دیده بودند یک نفرشان این نماز شبشان ترک نشده حتی بچههای ده، یازده ساله. یک نفر، با اضطراب هم نخواند. حتی سکینهی کبری از نماز شب حضرت زینب(س) تعریف میکند آن سیصد بار العفو را یک دانهاش را کم نگذاشت آن همه بار عبادت خدا را کشیده باز هم شب یازدهم سیصد بار با گریه میگفت الهی مرا ببخش. الهی مرا ببخش. دیدم قویترین نماز این نماز است. خوب آدم مضطر آدم گرفتار آدم رنج دیده آدم بلا دیده دل سوخته است دیگر. گریهی مادر بچه بسیار بر من اثر گذاشته بود هم نگاه معصومانهی بچه و هم بیماری بچه که به خطر نخورد. یک گوشهی خانه آنجایی که هیچ کس نبود بقیه آن ور خواب بودند این نماز را خواندم در قنوت رکعت یازدهم گفتم مولای من، من که به دخترم گفتم یک دکتر متخصصتر سراغ دارم تو را گفتم من وعدهی تو را به او دادم اگر سحر بلند بشود بگوید دکتر، من اسم تو را ببرم و این بیماری طول بکشد سختتر بشود، من نمیدانم چه میشود من اسم تو را نمیبرم ولی دو سه روز نگهش میدارم که بگویم بابا آن دکتر متخصص باید وقت ملاقات بدهد. سحری خوردم و صبح رفتند و دوباره به من زنگ زد و گفت: بابا دکتر چه شد؟ گفتم بابا درست میشود روز سوم و چهارم گفت بابا تا آن دکتر متخصص شما آماده بشود من یکبار دیگر ببرم بچه را دکتر. گفتم ببر بابا افطار هم بیا خانهی ما. رفت دکتر و آمد گفت: بابا دیگر سراغ آن دکتر نرو گفتم برای چه بابا؟ گفت دکتر پای بچه را دید گفت نمیدانم چه شده. با طب ما جواب نمیدهد دو سه روز دیگر بچهات کاملاً خوب میشود. گفتم بابا آن دکتر خدا بود مطبش هم نیمهی شب باز بود ما هم رفتیم و با توسل به نماز ویزیت دادیم به او. نماز، ویزیت این دکتر برای درمان گرفتاریها، رنجها، بلاهاست.
ظاهراً آفتاب در روز عاشورای سال ۶۱ حدود ساعت ۵ طلوع کرد و بعد از طلوع آفتاب، جنگ شروع شد. تا اذان ظهر حدود پنجاه و چند نفر از این هفتاد و دو نفر شهید شدند. امام خسته شده بود. رنج دیده بود تشنه و گرسنه بود. اول ظهر به نماز ایستاد: وَ اسْتَعینوا بِالْصَبْرِ وَ الْصَلوهْ وَ اِنَّها لَکَبیرَهٌ اِلاعَلیَ الْخاشعینْ.(بقره/۴۵) آیهی دیگر میفرماید: یا أَیها الَذینَ امنَوا، اینجا دیگر روی خدا به رفیقهایش است؛ مؤمن رفیق خداست. یا أَیها الَذینَ امنَوا. ای اهل ایمان، ای کسانی که با من ارتباط دارید، ای کسانی که با من معیّت دارید. ای کسانیکه زحمات پیامبر من را قدر دانستهاید و مؤمن شدید. در گرفتاریها و مشکلات: یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر والصلاه ان الله مع الصابرین. (بقره/۱۵۳) شما وقتی وارد مدار استقامت بشوید بدانید که من با شما همراهی میکنم. در این آیه خدا با چه کسی است؟ در این آیه میگوید با نمازگزاران، نماز، اما آدم نماز بخواند و از آن نمازهایی که میگوید:
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد/
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
آیهی دیگر این است: زکریا به پروردگار عالم گفت: قال رب انی وهن العظم منی و اشتعل الراس شیبا و لم اکن بدعایک رب شقیا* وَ کانَتْ اِمْرَأَتی عاقراً فهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّا*ً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِ یَعْقُوبَ واجعلهُ ربِّ رضیّا.(مریم ۶-۴) خدایا به خاطر پیری، فرتوتی، ورشکستگی عمری تمام موهای سرم سپید شد. دیگر نزدیک رفتن است. زنم هم الان هفتاد و هفت، هشت سالش است، دیگر زن هفتاد و هفت، هشت ساله که در دنیا بچهدار نمیشود. اما خدایا من بچه میخواهم. چه زمانی ما آن بچه را به او وعده دادیم؟ وقتی که در محراب نماز در حال نماز بود. این نمازگزار عاشق که از من بچه میخواست. در حال نماز بود که ملائکه در گوشش ندا دادند: فَنَادَتْهُ الْمَلآئِکَهُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَى مُصَدِّقًا بِکَلِمَهٍ مِّنَ اللّهِ وَ سَیِّدًا وَ حَصُورًا وَ نَبِیًّا مِّنَ الصَّالِحِینَ؛ (آل عمران/۳۹) خدا تو را به اولادی به نام یحیی مژده میدهد. و این نمازگزار در سن هشتاد سالگی و خانمش در سن هفتاد و پنج، شش سالگی بچهدار شدند. و بچهشان هم پیغمبر شد. ما در حال نماز دعایش را مستجاب کردیم خیلی کار از دست نماز برمیآید. شخصی برای خود من نقل کرد که: یک دانشجوی ممتاز شیعه باید مهمترین امتحانش را میداد ولی مشکلی پیش آمد و داشت دیر میشد. ماشین هم نداشت کنار خیابان منتظر تاکسی ایستاده بود. تا به دانشگاه برود. در حالیکه منتظر ایستاده بود، در درونش به پروردگار متوسل شد. خدایا اگر ماشین هم جلوی من ترمز بکند با صد و سی کیلومتر هم برود باز من به دانشگاه نمیرسم. ولی امام صادق(ع) میفرماید: باطن آدم هرگز امیدش قطع نمیشود. باز هم امید دارد که این مشکل حل میشود. یک ماشین جلوی پایش ترمز کرد و به زبان خودش کجا؟ گفت: دانشگاه دیر شده است. گفت بیا بالا گفت: چقدر تا دانشگاه راه است؟ آقا چهل و پنج دقیقه. گفت من در عرض پنج دقیقه تو را میرسانم که قبل از حالا من نگفته بودم من امتحان دارم که قبل از امتحان وارد جلسه بشویم اما باید با من عهد بکنی که از امروز به بعد تمام نمازهایت را اول وقت بخوانی و هر مشکلی برایت پیش آمد از نماز کمک بگیری.
مطلب را از اینترنت نقل میکنم. پزشکی در یک بیمارستان میگوید: من شصت نفر مریض بیمارستانم را تقسیم کردم. سی نفر را در یک بخش بیمارستان که آدمهای بیدینی بودند، سی نفر را هم در بخش دیگری از بیمارستان که آدمهای نسبتاً دینداری بودند. هر شصت نفر یک نوع بیماری داشتند. بیست روز طول میکشید تا بیماری آنها درمان شود. درمان آن افراد، بیست تا بیست و دو روز طول کشید. ولی آن افراد دیندار ده تا دوازده روز. ولی برای من اعجابانگیز بود. وقتی با دو، سه نفرشان مصاحبه کردم، دیدم بدنهای این افراد به بیماری مقاومتر است. دیدم که این افراد هم بسمالله میگویند هم ذکر میگویند هم اهل نمازاند فهمیدم که اینها به یک منبع انرژی وصل هستند. هم دارو زودتر اثر میکند هم آرامش باطنی که در نماز به اینها دست میدهد در سرعت علاج کمک میکند. به تازگی هم یک دانشمند مسیحی کشف کرده کسانی که کلمهی الله به زبانشان جاری میشود تا میگویند یا الله اگر ضربان قلبشان نامنظم باشد با یا الله گفتن منظم میشود. ألا بِذِکْرالله تَطْمَئنُ الْقُلوُبْ. و بالاترین ذکر نماز است. از فردا صبح آنهایی که در نماز سست بودند توجه بیشتری به نماز بکنند، خصوصاً نماز صبح که در این ۱۷ رکعت، پانزده رکعت در یک کفه است این دو رکعت در یک کفه دیگر. به اندازهای که قرآن به نماز صبح اهمیت داده به نماز ظهر و عصر، مغرب و عشاء اهمیت نداده است. این آیه خیلی عجیب است. من بعضی آیهها را میخواهم بخوانم انگار همهی حرکات باطنی من میخواهند از سنگینی این آیه بایستند: أَقِمِ الصَّلاَهَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُودًا؛ (اسرا/۷۸) قرآن الفجر نماز صبح و خدا میگوید فقط همین نمازتان که در معرض دید تمام فرشتگان عالم است، یک ذره بدن بخوابد و بلند نشود نماز بخواند آفتاب که پهن بشود بلند بشود آن هم با چه کسالتی به چه رنج درونی بلند شود آدم صبح زود وضویی و حالی بیابد کنار معشوق شروع کند با معشوق عاشقانه حرف زدن. از نظر ظاهری بسیار مؤثر است. پزشکی در شیراز به من میگفت: تمام انسانها شب که میخوابند، غلظت خون پیدا میکنند و بیشتر سکتههای قلبی و مغزی شب است. این در دنیا ثابت شده است. بعد میگفت اینکه اسلام گفته وقتی از رختخواب بلند میشوی مقداری بنشین و بعد بلند شو. یکمرتبه بلند نشو برای جلوگیری از سکته است و این غلظت خون را نه صبح زود آب رفع میکند نه قرص نه شربت فقط این دو رکعت نمازی که اسلام قرار داده است و نه بیشتر.
صدا زد خدایا این عمل کم را از خانوادهی ما بپذیر. بعد صدا زد حسین من، روزی در خانهی خودمان در مدینه دیدم نیستی. به مادرم زهرا گفتم حسین کجاست؟ گفت: رفت خانهی پیغمبر. وقتی دوان دوان به خانهی جدم آمدم در اتاق را باز کردم، دیدم روی سینهی پیغمبر خوابت برده است. حسین من یک روز تو را روی سینهی پیغمبر میبینم امروز هم با بدن قطعه قطعه روی خاک بیابان…
برچسباقامهي نماز امام حسین(ع): انّی اُحِبُّ الصّلوه حجه الاسلام انصاریان
همچنین ببینید
حضرت علی اکبر(ع)
سخنران: دکتر محمدرضا سنگری فرزندان امام حسین(ع): بر اساس منابع تاریخی معتبر امامحسین(ع) نه ...