ای جهان را رهبر آزاده یابنالعسکری
گوش بر فرمان حق استاده، یابن العسکری
ای پناه بیپناهان، ای امید بیکسان
تکیهگاه و یار هر افتاده، یابن العسکری
یا غیاثالمستغیثین، ای امام آخرین
نور چشم مردم آزاده، یابن العسکری
ای که ریزد روز و شب اشک تو از داغ حسین
نیست مانند تو یک دلداده، یابن العسکری
زادهی مرجانه را بنگر که مست عیش و نوش
زادهی زهرا به خاک افتاده، یابنالعسکری
اتحاد عاشقان بنگر که سقای حسین
دست در دست برادر داده، یابنالعسکری
قاسم گلگون قبا، دور از حریم مجتبی
روی ماهش بر زمین بنهاده، یابن العسکری
اصغر از خون گلوی تشنهاش سیراب شد
غرقه در خون اکبر شه زاده،یابنالعسکری
بی نگهبان خیمهگاه زینب است و دشمنان
بهر غارت گشتهاند آماده یابنالعسکری
تا مگر برگردد از میدان پدر، بار دگر
دختری بنشسته بر سجاده، یابن العسکری
تا نگردد دست غارتگر به سوی او دراز
خود گلوبند از گلو بگشاده یابنالعسکری
تا کند زیر و زبر در شام کاخ ظلم را
کاروان غم، به راه افتاده، یابنالعسکری
سوزد از این غم (حسان) کاندر حضور اهلبیت
دشمنان سرگرم عیش و باده یابنالعسکری
حبیب چایچیان- چهاردهمین شب شعر عاشورا- شیراز