چه رازی داشت آخر سجده هایت چه کردی در صـحـیـفـه بــا دعایت که می آید خیالم هر شـــب و روز بــه پــابــوس شـهـیـد کــربـــلایـت عبدالحسین رحمتی
ادامه نوشته »صلوات(سیدرضا مؤیدی)
بر اشـک جگر گـــداز زینب صلوات بر صبر حماسه ساز زینب صلوات فرمود حسـین در نـمـازم کـن یاد بر ذکر شـب و نـماز زینب صلوات سیدرضا مؤیدی
ادامه نوشته »لابه لای دقیقه ها(مریم خاکبازان)
این جای شعر را فقط عشق میفهمد این شعر متعلق به آسمان است لابه لای دقیقهها کسی به نام حسین مطرح شد وخدا حُسن او را با شهامت امضا کرد حسین کسی است که ابرها در تمام تاریخ برایش بارانی میشوند بوی ارکیده میآید انگار تمام کربلا را بهشت میکارند این قسمت شعر از فرشتههاست و آنها سه نقطه میکارند ...
ادامه نوشته »ماه نخشب (افشین علاء)
این ماه نخشب است که در تب نشسته است یا دختـر علــی کـه بـه مـرکـب نـشسته است؟ این گـــل زبــاغ کـیـسـت کــه از عــطـر دامـنـش بر خـــاک تـفـتـه لالـــه و کـوکــب نشسته است این بحر بـیکرانـه چـه دیـدهسـت کـــایـنـچـنـیــن از مـوج خـون و خـشـم، لبـالـب نشـسـته اسـت آیـــا اسـیـــر می بــری ای شــام تــیــره بــخـت؟ این سورهی نساست که درشب ...
ادامه نوشته »نگین امامت (عبدالحسین رحمتی)
بهار آسمان چـــــار میـــنی غریب، اما امامت را نگینی همه از کربلا تا شام گفتند امام عشق ـ زین العابدینی عبدالحسین رحمتی
ادامه نوشته »فوارهی خون(سیدحسن حسینی)
آن دم که ز رزمگاه خود باره کشید آن نعرهی عاشقی دگر باره کـشید لبیک گلوی کودک شش مـــــــــاهه خون بود که تا ستاره فواره کشید سیدحسن حسینی
ادامه نوشته »قطرات عاشورایی (سعید رمی)
عاشورائیان، اقامه کنندگان نمازند. آمران به معروف و ناهیان از منــکرند. عاشورائیان، عاشقان رکوع و سجده اند، خدایا ما را با معرفت عاشورایی آشناتر کن!… عاشورائیان، حافظان و بر پاکنندگان نمازند، عاشورائیان، مجاهدان با نفس شیطانیاند، عاشورائیان، عاشقان دعا و نیـایشانـد، عاشورائیان نگاه بر حرام میبندند. خدایا ما را از بادهی عاشورا سیراب ساز! اباالفضلیها!، مرام عباس، حمایت از ولایت ...
ادامه نوشته »آبرو(کاظم حیرودی)
حسین از خون پاکش تا وضو کرد وصال روی جــــانان آرزو کــــــــــرد نماز از حرمت خون شــــــــهیدان خدا داند که کـــــسب آبرو کـــــرد کاظم جیرودی
ادامه نوشته »کربلا،حرم حضرت عباس…(راز شهر تشنهها)
بالاخره می رسم و اینک، تمام تاسوعاهای پشت سررا در خاطرم زنده میبینم خیابانهای نهم محرم تهران را قدم به قدم گشتهام و زمزمه کرده ام:”یاعباس! یا سیدی!”و حالا، مقابل ضریحی ایستاده ام که قبر کوچک تو را در آغوش گرفته است… پرچمهای سبز و مشکی محرم، در آسمان زیر گنبد در اهتزازند و کودکان خیمه ها، شرمنده دستهای بریدهات، ...
ادامه نوشته »بغض غریبستانی (نیلوفر صفایی)
شعله دارد از عطش این سینهی توفانیام گـریـه دارد داغ گــل را دیــده ی بـــارانـی ام ناله می جوشـد زجــان عـاشق در آتـشــم می گدازد جسم و جانم راغم پنـهانــی ام برده صـبــر از دل ،غـم آلاله هــای نـیـنـــوا خورده داغ مــاتم خـورشید ، بر پیشانی ام ایــن دل و دلـواپـسـی هـای مــــدام کــربـلا ایـن مـن و ایـن ناله و ...
ادامه نوشته »