خانه / شعر های عاشورایی (صفحه 56)

شعر های عاشورایی

دل شوریده(حسین دارند)

دلم هر جا که باشد، غم همان جاست تمـــام مــاتــم عــالم، هــمــان جاست دل شـــوریــــده را فـــــردا، الــــهـــــی ببر آن جا که زینـــب هم همان جاست  حسین دارند

ادامه نوشته »

آینه ی امام (محمدرضا سنگری)

مادر به زمزمه‌های شبانه‌ات سوگند ایستاده‌ایم پاک باختن را. امروز من و عون، رحمت و رافت دایی عزیزمان را دیدیم در ریزش مشک‌ها به پای تشنگان دشمن. من با چشمان خودم دیدم که نوازش دست خیس امام با کاکل داغ اسبان و یال گداخته‌شان چه کرد. مادر عزیز، مگر خدا، یک جا رحمتش را به قلب مهربان دایی بخشیده است ...

ادامه نوشته »

طلوع تلخ غروب (سعید بیابانکی)

شبی دراز، شبی خالی از سپیده منم طلوع تلخ غروبی به خون تپیده منم پی نظاره ات ای یوسف سراپاحسن کسی که دست و دل از خویشتن بریده منم کر است عالم و من عاجز از سخن گفتن خیال می‌کنم آن گنگ خواب دیده منم خوشا به حال تو ای سرو رسته بر سر نی نگاه کن منم، این بید ...

ادامه نوشته »