خانه / سفرنامه

سفرنامه

سه شنبه ۸۲/۶/۴

جداً این کاروان ‌ های دانشجویی هم عجب حال و هوایی به مکه و مدینه می‌دهند و خدا اجر بدهد به کسانی که این کار خیر را بنا نهادند و حج و عمره را از انحصار افراد پیر و مسن در آوردند.       گاه از حال کم می‌آورم به چهره‌ی این‌ها که غرق در نماز و دعا و عبادت‌اند می‌نگرم ...

ادامه نوشته »

یکشنبه ۸۲/۶/۲ – ساعت ۲۲

 همسر این مرد در مدینه به من می‌گفت دخترش هم با این‌که جوان بوده سکته کرده و نصف صورتش جا به جا شده و از دیدن این صحنه دختر خردسال او آنچنان آزار می‌دیده تا جایی که این مادر جوان بیشتر از درد خود از آزار فرزندش رنج می‌برده است تا این‌که نیمه شبی در اثر توسل به امام موسی ...

ادامه نوشته »

پنج شنبه ۸۲/۵/۳۰ – مسجدالنبی (ص)

تشهد این است و عبارات تشهد را طبق فقه اهل سنت برای من می خواند. من هم با همان متانت و آرامش که او با من حرف می زند به او می گویم برادر جان نحن نقرء الصلوه علی فقه جعفری(ما برمبنای فقه جعفری نماز می خوانیم) و ادامه می دهم شما حنفی هستید و ابوحنیفه و دیگران در نهایت ...

ادامه نوشته »

چهارشنبه۸۲/۵/۲۹

هنوز روحانی در مورد مسجد چند جمله سخن نگفته است که اذان مغرب را می گویند و جمعیت به داخل مسجد می روند. به زوّار می گویم که پس از اذان مغرب دوباره همین جا جمع شوید تا توضیحاتی درباره آیه مباهله از روحانی کاروان بشنوند. توضیحات روحانی کاروان که کافی و خیلی خوب است اشاره دارد به این که ...

ادامه نوشته »

سه شنبه ۸۲/۵/۲۸

مثل همیشه حال و هوای خرید ندارم . ساعت ۱۰/۵ شب خبر می‌دهند که یکی از زائران زن که بالای ۵۰ سال سن دارد هنوز به هتل برنگشته است. یکه می‌خورم که پس از چند روز و این راه راست و نزدیک به حرم نباید گمشده‌ای وجود داشته باشد. آماده می‌شوم تا با دو سه تن از خانم‌های کاروان به ...

ادامه نوشته »

قبرستان بقیع

خدا کند به مظلومیت ائمه که در میان دوستان‌شان تمامی ندارد، مهر پایانی زده شود! و دستی از غیب برون آید و کاری بکند. شب بعد به زوّار کاروان گفتم درد فاطمه زهرا(س) پهلوی شکسته و صورت سیلی خورده او نیست که تمامی فضای ذکر مصیبت‌های حضرتش را پر کرده است که این پایین آوردن حضرت در حد کسی است ...

ادامه نوشته »

یکشنبه ۸۷/۵/۲۶ – مدینه

عده‌ای مشغول بده بستان ثواب هستند. بعضی نماز توبه و قضا و تحیت می‌خوانند و جمعی به تلاوت کتاب خدا مشغولند و عده‌ای که توفیق تشرف و عبور از مقابل قبر مطهر را دارند سعی می‌کنند از سوراخی که در مشبک‌های روبروی قبر مطهر است داخل را که تاریک و بی نور است ببینند. و من در این فکر هستم ...

ادامه نوشته »

هیچ چیز تصادفی نیست

یکی از اعضای این فامیل به خاطر شفای دخترش که بیمار است به این سفر آمده ولی به دلیل اشتباهی، ویزای همسر و دخترش دچار اشکال شده و نمی‌تواند در این سفر همراه ما باشد. همه به هم می‌ریزند و می‌گویند اگر کار این‌ها درست نشود انصراف می‌دهند چون اصلاً به خاطر طلب شفای این دختر است که به عمره ...

ادامه نوشته »

زوّار کاروان

پدر آقای صابری هم که فرد بسیار متدینی است و می‌گوید نماز شبش ترک نمی‌شود، تعریف می‌کرد چند شب قبل از ثبت نام نوری در خواب بر او تابیده و به او این احساس را القا کرده است که برای کربلا ثبت نام کند. در میان زوّار کاروان پیرمرد بلند قد دوست داشتنی‌ای به نام “حاج ظفر قنبری” است که ...

ادامه نوشته »