آن جان ز جسـم رسـتـه، قـرآن میخـواند با نای ز هـم گـسـستـه، قـرآن میخـواند در طـشـت طــلا، به بـزم شب انـدیـشـان خورشید به خون نشسته، قرآن میخواند عباس براتی پور
ادامه نوشته »نماز(سیدمحمد عباسیه کهن)
شـمعـی اسـت کـه سـوز و ســاز را تـرک نـکـرد راه خـــطــــــر حـــــجـــــاز را تــــــرک نـــــکـــــــرد این عشق، چه عشقی است که در جنگ،حسین ســر داد، ولـــی نـــمــــاز را تــــــرک نـــــکـــــــرد سیدمحمد عباسیه کهن
ادامه نوشته »نذر امام حسین(ع)(وحید طلعت)
تنها نه فرات، هفــت دریــا میسـوخت از تشنگیاش تمـام دنیـــا میسـوخت حتی بــاران ز سرنوشتش گلــه داشت روزی که جگر گوشهی زهرا میسوخت وحید طلعت
ادامه نوشته »بانوی سترگ(حسین گلچین)
ای کاش به ارزش تو باشد دلمان شـایان نـوازش تــو بـاشــد دلمان بانوی سترگ مشرقی لطفی کن در معرض تابـش تـو بـاشـد دلمان حسین گلچین
ادامه نوشته »رقص میدان(عباس عبادی)
خورشیـد ز نـور او به رقص آمده است هستی ز سرور او به رقص آمدهاست حــالــا کــه خیـــال جنگ در سر دارد میــدان ز حضور او به رقص آمدهاست عباس عبادی
ادامه نوشته »سر افرازی (سیدحسن حسینی)
کس چون تو طریق پا کبازی نگرفـــــت با زخم نشان سرفرازی نــــــــگرفـــــت زین پیش دلاورا، کس چون تو شگفت حیثیت مرگ را به بازی نـــــــگرفــــــت سیدحسن حسینی
ادامه نوشته »آفت ایمان(عباس عبادی)
در صحن چمن هزار دستان شدهای رشک همگان و رهـزن جان شدهای میگفت به زیر لب، پـدر زمـزمه وار: امروز، پـسـر آفـت ایـمـان شـدهای! عباس عبادی
ادامه نوشته »هفتاد و دو پیمانه(محمد خلیل جمالی)
در مـحـفل عاشـــقـان فـرزانـــــه و مست می گشت سـبـوی کـربلا دستبهدست ناگاه ز خـیـل ناکســــان دستـــی پست هفتاد و دو پیمانه بهیک سنگ شکست محمد خلیل جمالی
ادامه نوشته »علی اصغر(محمدعلی حضرتی)
این پرچم عشق است که بر دوش من است یــا پــارهی قـــرآن کــه در آغــوش مــن است نـــه، نـــه، بگــذاریـــد بگــویم ایــن کـــیست: شــشماهه گل سـرخ عطشنوش من است محمدعلی حضرتی
ادامه نوشته »دل نازک شمشیر (سید مهدی نقبایی)
از واقعهی تو پشــت تقـدیــر شکسـت خــون شد دل نیـزه، کمر تیر شکست وقتی به ضـریـح پــاک فـرق تــو رسیـد آن روز دل نـازک شمشـیـر شکســت سید مهدی نقبایی
ادامه نوشته »