دوبیتی

عزای دست‌ها(سیدحبیب نظاری)

دل من وقف شیون، وقف غم بود بــرایــت گریه کردم، گریه کم بود چـه‌می‌شد در عزای دست‌هایت دلــم تــرکــیــب‌بــند محتشم بود سیدحبیب نظاری

ادامه نوشته »

گلویــــت را…

برای آن که رویــــــــــت را ببوسند لب آلاله بویــــــــــــــت را ببوسنـد ملایک مادران، صف می نشینند گلویــــت را، گلویــــت را ببوسند فضل الله قاسمی

ادامه نوشته »

غروب کربلا(کریم رجب‌زاده)

ســر خــورشیــد بر نی آشنا زد علــم بــر بــام قلب عاشقان زد غــروب کــربـــلا رنــگ فـلق بود مگر خورشید را بر نی توان زد؟! کریم رجب‌زاده

ادامه نوشته »

هدیه (تقدیم به مادر عمروبن جناده)(محمد رضااحمدی فر)

بــریــدم از جــهان پیـوند خود را به اشکی سوختم لبخند خود را بــگیــر این هـدیـه را از من خدایا نمــی‌خـواهم ســر فرزند خود را محمد رضااحمدی فر

ادامه نوشته »

سقا(سیدحبیب نظاری)

هنوز این عشق پابرجاست، سقا عـلم بـر شـانه‌های ماست، سقا هـنـوز آن مشک در آماج تیر است هـنوز آن دست‌ها برپاست، سقا سیدحبیب نظاری

ادامه نوشته »

آوای خون(احد ده بزرگی)

مرا امشـب به لب آوای خون است دل خون دیده‌ام مینای خون است ببــار ای ابــر دیـده خـون به‌دامــن که دشـت کربلا دریای خـون است احد ده بزرگی

ادامه نوشته »