خانه / شعر های عاشورایی / شعر کودکانه (صفحه 3)

شعر کودکانه

آنکه مخالف است

معاویه هلاک شده و یزید جانشین اوست. آنکه با یزید مخالفت می‌کند آنکه با او بیعت نمی‌کند حسین(ع) است. آنکه مأموران یزید به دنبالش هستند تا بیعت بگیرند حسین(ع) است. و حسین(ع) از مدینه به مکه می‌رود تا به همه بگوید: من با یزید بیعت نمی‌کنم. نویسنده: فریبا کلهر

ادامه نوشته »

آب…بابا

شب بود ستاره را تماشا می‌کرد دو چشم ناز دختر قایم شده بود و منتظر بود سُک سُک بکند بار دیگر آرام درون خیمه خوابید داداش گلش علی‌اصغر لالایی او صدای قرآن با لحن خوش علی‌اکبر خواب آمد و بی‌سر و صدا زد در چشم قشنگ دخترک پر فردا شده بود و کربلا شد باغی پر نخل‌های بی‌سر از کرب ...

ادامه نوشته »

عید فطر

هزاران آفرین بر جانت ای ماه روان عاشقان قربانت ای ماه مبارک باد ماه عشق بازان که بنشینند در ایوانت ای ماه مبارک باد عید روزه داران نکویان جهان مهمانت ای ماه مبارک باد شهر الله اعظم همایون طالع رخشانت ای ماه همه مهمان سلطان وجودیم خوشا بر سفره ی احسانت ای ماه نزول دفتر عشق و صعودش شب قدر ...

ادامه نوشته »

نان و گل

او دستهایی مهربان داشت پروانه ها را پر نمی داد او شمع مردم بود و اشکش بوی گل و پروانه می داد او خوب بود، او نان خود را با دیگران تقسیم می کرد او با خدا بود و خودش را تنها به او تسلیم می کرد نان و گل و خواب و خدا را تنها برای خود نمی خواست ...

ادامه نوشته »

دلواپسی

یک شهر در خواب است و او آرام بر در می زند با نان و خرما و عسل هر شب به ما سر می زند من تشنه عطر تنش او غرق عطر و بوی یاس من کنجکاو دیدنش او چون همیشه ناشناس باید شبی احیا کنم بشناسم او را عاقبت با دیگران قسمت کنم این عطر و بو را عاقبت ...

ادامه نوشته »

خانه‌ی پروانه‌ها

خانه‌ی پروانه ها تا به دنیا آمدی گل تو را تفسیر کرد رنگ روی بت پرست زردشد تغییر کرد تا به دنیا آمدی کوچه‌ها بیدار شد خانه‌ی پروانه‌ها از خدا سرشار شد غنچه‌ی نامت شکفت بوی خوب گل وزید نغمه‌های دوستی از لب بلبل وزید آتش عشقت شکفت سرد شد آتشکده آسمان! خوشحال باش چون محمد آمده شاعرک حمید هنرجو ...

ادامه نوشته »

ای بهترین

ای مهربان‌تر از نسیم رنگین‌تر از رنگین کمان شیرین‌تر از طعم عسل تنهاترین نور جهان زیباتر از پروانه‌ها پر نورتر از آفتاب روشن‌تر از آیینه‌ها سرزنده‌تر از روح آب شاعرتر از گنجشک‌ها دریاتر از دریا و رود خوشبوتر از گل‌های باغ ای دلنشین‌تر از سرود بالاتر از هفت آسمان با این که دوری از زمین نزدیک تر هستی، ولی از ...

ادامه نوشته »

فاطمه(س)

در عزای "محسن" ات بغضم آب می‌شود تیره‌‌ای از فراق تو آفتاب، می‌شود. فاطمه بیا بیا پیش "زینب" ات نشین یک سبد ستاره را در نگاه او ببین. غنچه‌های مهر را باز در دلش بکار دست پر محبتت باز بر سرش گذار باز هم برای او از گل و خدا بگو از محبت حسین(ع) جنگ و کربلا بگو در غمت ...

ادامه نوشته »

ماه سه ساله

ما به کوفه آمدیم دست بسته توی صف دشمنان به پیش ما خنده می‌زدند و کف از میانِ کوفه ما آمدیم به سوی«شام» گفتم ای خدا کجا می‌شود سفر تمام؟ چشم‌های خیسِ من خسته، نیمه باز بود زخم بود پای من جاده هی دراز بود ما بدون سایه‌بان مانده زیر آفتاب دست و پای ما به هم بسته بود با ...

ادامه نوشته »