روز هشتم ذیحجه سال شصت هجری، روز گرم تابستانی بود. کاروان امام حسین(علیه السلام) در گرمای سوزان به سوی شهر کوفه به راه افتاد. چند روز بعد، در نیمروزی داغ، یکی از یاران امام با صدای بلند تکبیر، سکوت بیابان را شکست. صدای او پُر از شوق بود. امام فوری پرسید:«چرا تکبیر گفتی؟» او با صدای بلند گفت:«نخلستانی می بینم ...

دیشب برایت سرودم هفتاد ودو شعر غمگین از نیزه و زخم و خنجر خونین خونین خونین   صد قطعه از عشق گفتم با یاد پیراهن تو پیچید عطر اقاقی از زخمهای تن تو   ای آنکه از هر نگاهت سیراب میگشت دریا بایاد چشمت شکستم ابری ترین بغض خود را   یاد تو هر لحظه هر دم جاریست در تارو ...

نام کتاب : هدیه ای از بهشت (مجموعه دوازده قصه از زندگی امام حسین(ع)) نویسنده: مسلم ناصری انتشارات: پیام آزادی سال انتشار: ۱۳۷۹ تعداد صفحات : ۸۴ صفحه مصور   این کتاب شامل دوازده داستان شیرین از زندگی امام حسین می‌باشد. یکی از داستان‌های این کتاب به نام دست بی دفاع از این قرار است که: عبدالله کنار تیرک خیمه ...

نام کتاب : تشنه ترین پدر دنیا ( امام حسین ( ع ) )         مجموعه کشتی نجات ( گروه سنی الف ) سراینده : علی عباسی تصویر گر :زلف مقدم سال انتشار :۱۳۸۴ تعداد صفحات :۱۲ ص ، مصور رنگی انتشارات منتظران ظهور این کتاب شعر، داستان پسری به نام مهدی است که از باباش درباره‌ی امام حسین سؤال می‌کند ...

نام کتاب: ستاره غربت؛محمد بن علی(ع) تنها ستاره امامت که در کودکی در عاشورا درخشید مؤلف:محبوبه زارع ناشر:مؤسسه بوستان کتاب   محل نشر:قم سال انتشار:۱۳۸۲ دل محمد لرزید. به سر بریده‌ی اباعبدالله خیره شد در یک لحظه به خود گفت«خدای من چه کسی می تواند جلو این ظالم را بگیرد. الان پدرم را می کشد!» در همین لحظه،زینب(س) قهرمانانه ایستاد و ...

نام کتاب: عابدترین پدر دنیا (امام سجاد (ع) )     از مجموعه کشتی های نجات سروده :علی عباسی تصویرگر: سیما بروجردی انتشارات منتظران ظهور سال انتشار: ۱۳۸۴ تعداد صفحات: ۱۲ص( مصور رنگی )   کتاب عابدترین پدر دنیا، مجموعه داستان پسری به نام مهدی است که درباره‌ی زندگی امام سجاد از پدرش سوال می کند، و پدر به صورت شعر کودکانه ...

در زبان عربی، کلمه آیه به معنای علامت و نشانه است. آیه های قرآن را نیز برای این به این نام می خوانند که در هر یک نشانه ای از هدایت خداوند و درستی سخن حضرت محمد(ص) است. جمع کلمه آیه، آیات است. اندازه هر آیه را پیامبر (ص) تعیین کرده است. نویسنده: غلامرضا حیدری ابهری

برگ هایم سبز و شاد پای من در آب بود خاک اما تشنه بود بچه ای می گفت: آب دست او از آب دور اشک هایش شور شور کاشکی با شاخه‌ام آب بر می‌داشتم پای رفتن داشتم کاش می‌شد مال او سهم من از آب رود دیگر او تشنه نبود (سعیده موسوی زاده)

مهتاب روی شانه ی مدینه نور می پاشید و نخلهای کهنسال آن، سر به آسمان می ساییدند. امام حسین(علیه السلام) در سکوتی شیرین، در خانه نشسته و به فکر فرو رفته بود. برادرش-محمد حنفیه- با نگرانی به خانه ی او آمد و گفت: «برادر جان! تو در این دنیا بیش از هر کسی برای من عزیز هستی. از تو می ...

مردی به امام حسین(ع) گفت: نیکی به افراد ناشایست چیزی جز هدر دادن مال نیست. امام گفت: اشتباه می‌کنی، نیکی مانند باران فراوان است که دامنه‌ی آن هم خوبان را در بر می‌گیرد و هم بدان را   نویسنده: فریبا کلهر