اندک اندک می رفت عمر شب رو به زوال شب لبریز یقین شب سرشار از عشق شب خوشبخت ترین قافله ی روی زمین آن شب قدر که از نور تجلی پر بود « عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد» شب قدری که در آن مدعی مردنما راه نداشت « دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد» ...
ادامه نوشته »دور و بر ما، شمر فراوان دارد !(سیداکبر سلیمانی)
این سر که به روی نیزه ای جا دارد اندوه تلاوتش، تماشا دارد بی شک سر سبز توست اینگونه شگفت جز تو چه کسی از این هنرها دارد ! *** تاریخ، حکایتی پریشان دارد تا در دل آن، یزید جریان دارد صد قرن اگرکه بگذرد، دنیا باز دور و بر ما، شمر فراوان دارد ! *** در وسعتی از غبار، ...
ادامه نوشته »هر که میداند بگوید، من نمیدانم چه شد(برقعی)
یاحبیب الباکین به حضرت عابس یار سیدالشهدا که زیر باران سنگ «پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست» بود، تقدیم شده است: هر که میداند بگوید، من نمیدانم چه شد مست بودم مست، پیراهن نمیدانم چه شد من فقط یادم میآید گفت: وقت رفتن است دیگر از آنجا به بعد اصلاً نمیدانم چه شد روبه روی خود نمیدیدم ...
ادامه نوشته »به نیزه خواب خوش کردی علی جان(مصطفی کرمی )
پریده رنگی و زردی علی جان برای خود شدی مردی علی جان چنان از گریه خسته شد تن تو به نیزه خواب خوش کردی علی جان مصطفی کرمی
ادامه نوشته »مولای من، به سوگ تو عالم گریسته/ترکیب بند عاشورایی
ترکیب بند عاشورایی بر اساس خطبه های نورانی حضرت اباعبدا… الحسین (ع) در روز عاشورا مولای من، به سوگ تو عالم گریسته جبریل، روضه خوانده و آدم گریسته سبط النبی و خامس آل عبا، حسین(ع) بر مقتل تو حضرت خاتم گریسته ای وارث الرسل، هله ای خازن الکتاب تاریخ در عزای محرم گریسته ای سید شباب بهشت، ...
ادامه نوشته »امسال با زینب(ایمان کریمی)
روزی اشک و روضه ی هر سال با زینب وقت پریدن قوت هر بال با زینب پیراهن مشکی ما هر سال با مادر در روضه ها بر روی شانه شال با زینب *** هل من معین اش را شنید و گریه کرد و گفت: قربانی در حج تو امسال با زینب تو جا بده در شاخ و برگت بچه هایم ...
ادامه نوشته »طالب ولی خدا(لاری زاده)
از آمدن سر به خرابه فهمیدم وقتی قدّ رقیه طالب ولی خدا شویم او خواهد آمد… لاری زاده einlam.ir
ادامه نوشته »موی سیاه(لاری زاده)
تنها فرق او با پیامبر موی سیاهش بود… با شک او را کشتند و برای اینکه عذاب وجدان نگیرند از فرق سر تا نوک پایش را بهم ریختند… لاری زاده einlam.ir
ادامه نوشته »“یا حسین” است اینکه بی سر قلب قرآن می شود(علی فردوسی)
“یا حسین” است اینکه بی سر قلب قرآن می شود هر کسی فهمید و قرآن خواند حیران می شود مثل حُر آزاده شد هر کس پشیمان اشک ریخت آب را بستن فقط با آب جبران می شود راه گیرم باز، یک شب قبل خیرات بهشت آدم عاقل مگر امشب پشیمان می شود!؟ بار غم تنها پس از یک روز صد ...
ادامه نوشته »دریاست غمش (مجید هادوی)
دریاست غمش، به سینه یک نم افتاد انگار به دل غم دو عالم افتاد با اشک غم سه ساله از چشمانم دنیا، شب سوم محرم، افتاد مجید هادوی
ادامه نوشته »