زمین پاک کربلا سه روز مهمان پاک ترین بدن های ارغوانی بود. بدن هایی که پس از جنایت و شقاوت، سر بریده شده بودند و در سمکوب اسبان، بر زمین داغ افتاده. پیشتر گفته شد که امام، زمین کربلا را از بنیاسد خرید تا در سرزمینی غصبی شهید نشود(طبتم و طابت الارض التی فیها دُفنتم) اینک گرد و غبار جنگ ...
ادامه نوشته »از کربلا بیاموزیم-۴
*ولایت شیطان در مقابل ولایت سبحان* امام بریر را به میدان میفرستد تا موعظهشان کند شاید بدلیل این که بسیاری از کوفیان او را میشناسند، موعظهها تأثیری داشته باشد و کسانی برگردند، اما سپاه مقابل، به جای گوش دادن به سخنان بریر، او را مسخره کرده، میخندند و به سوی او تیر پرتاب میکنند. بریر برمیگردد و بار دیگر ...
ادامه نوشته »از کربلا بیاموزیم-۳
*عوضی بینی در مقابل تیزبینی* رسول خدا در جمع یاران نشسته بود و موعظه میکرد. آن حضرت سوال کرد: چگونه خواهید بود هنگامی که زنانتان فاسد و جوانانتان فاسق باشند در حالی که امر به معروف و نهی از منکر نمیکنید؟ به او گفتند: آیا چنین خواهد شد؟! فرمود: بله و بدتر از آن، چگونه خواهید بود هنگامی که امر ...
ادامه نوشته »از کربلا بیاموزیم -۲
*زیرکی و فطانت مومنانه* یکی از ویژگی های مومنان در کلام مولا امیرالمومنین(ع) کَیِّس بودن و داشتن فطانت است چنان که در پاسخ به همام فرمود: « یَا هَمّامُ! المُؤمِنُ هُوَ الکَیِّسُ الفِطن[۱]»: ای همام! مومن، زیرک و باهوش است . برخی در ترجمه این عبارت، «کیِّس» و «فطن» را به یک معنا گرفته و فطن را تاکید کیِّس دانستهاند. ...
ادامه نوشته »از کربلا بیاموزیم-۱
دنیایی از حیا در مقابل یک لشکر دریدگی و بی حیایی از بررسی کتب لغت در خصوص واژه «حیا» برمیآید، که حیا عاملی است که مانع انسان انسان از ارتکاب به بدی میشود.روایات وارده، این صفت اخلاقی را بخشی از ایمان و لباسی برای دین دانستهاند: « الْإِسْلَامُ عُرْیَانٌ فَلِبَاسُهُ الْحَیَاء و زینَـتُـهُ الوِقار[۱]»: اسلام عریان است، حیا، لباسی است ...
ادامه نوشته »غارت و آتش زدن خیمهها
سپاه بی شرم و گستاخ عمرسعد برای به دست آوردن غنیمت و در دست داشتن سند حضور در کربلا به سمت خیمهها هجوم آوردند. فرمان حمله به خیمهها را شمربن ذی الجوشن صادر کرده بود. زنان و کودکان تشنه، داغدیده، بی پناه و یتیم کربلا از خیمه بیرون ریختند. آنان مرثیه خوان و سوگوار آه میکشیدند و میگریستند. اباعبدالله در ...
ادامه نوشته »اسب تاختن بر بدن امام
از جنایت های وحشیانه، گستاخانه و شگفت کربلا، اسب تاختن بر بدن پاره پاره و بی سر امام شهیدان است. عمر سعد پس از شهادت و غارت لباسهایش فریاد زد: مَن ینتدبُ الحسین فیوطَی الخیل ظهره؟ چه کسی آماده و پیشگام اسب تاختن بر پیکر حسین است؟ در این هنگام ده تن داوطلب شدند. بر اسبها سوار شدند و آنگه ...
ادامه نوشته »بازگشت به میدان و نبرد پایانی
امام به میدان بازگشت، دشمن گستاخ، به خیمه ها رو آورده بود. امام می جنگید و پیشتازان را عقب می راند. عمر سعد فرمان تیرباران داده بود. چندین چوبهی تیر بر سر مبارک امام نشسته بود. رزمگاه داغ و سوزان، حلقهی محاصره را تنگ تر میکرد. امام گاه به میمنه میتاخت و گاه به میسره، عرق از سر و روی ...
ادامه نوشته »نبرد امام حسین(ع)
امام اسب برانگیخت، شمشیر در کف آخته، دل بر شهادت نهاده، اما با چهرهای آرام و مطمئن، آمادهی نبرد شد. مبارز طلبید. هر کس قدم در میدان مینهاد در گردش بیامان شمشیر او با خاک آشنا میشد. در گرد و غبار میدان و درخشش تیغها و حرکت شکوهمند و چالاکانه و رزم بیامان، پژواک صدای حسین در کربلا میپیچید که ...
ادامه نوشته »به میدان رفتن امام
اباعبدالله الحسین(ع)، تنها و غریبانه اما مصمم، نستوه و بشکوه با صولت حیدری و هیئت نبوی قدم به میدان گذاشت. کنار میدان، یاران شهید را نگریست. هیچ کس نبود. فریاد امام در غربت عاشورا پیچید که:” هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عن حرم رسول الله هل من موحد یخافُ الله فینا هَل من مُغیثٍ یرجوالله فی اغاثتنا؟ هَل مِن مُعینٍ یرجوا ...
ادامه نوشته »