خانه / admin (صفحه 90)

admin

کوفه – سال ۶۱ هجری – چهارم محرم

عبید الله زیاد، از پله های منبر مسجد کوفه بالا می رود . همه مردم شهر به امر او در مسجد جمع شده اند تا او برای آنان سخنرانی کند! « ای مردم، شما آل ابی سفیان را آزموده اید و آنها را چنان که خواستید، یافتید! و یزید را نیز می شناسید که دارای سیره و طریقه ی نیکو ...

ادامه نوشته »

یک جرعه دیدار حسین- سیف بن مالک عبدی بصری

هر وقت در محفل بصره، در منزل ماریه دختر منقذ عبدی شرکت می‌کرد، شور و وجد و روح انقلاب در جمع می‌دید. جوان بود و خوش‌قامت و خوش سیما. بصیرت، فضل علمی، درایت و شناخت گسترده و ژرف او از قرآن و احادیث او را از دیگران ممتاز می‌کرد و قتی به سخن می‌ایستاد، شعله در جان‌ها می‌انداخت. بلاغت و ...

ادامه نوشته »

حلاوت عرفان(محبوبه زارع)

تمام کربلا را در همین لحظه خلاصه کرده‌اند. خدای من! چه سنگین است فراق و وداع پسر از پدر؛ آن هم وقتی پسر، علی (ع) باشد و پدر، تو. از میدان برگشته است و باز هم اذن جهاد می‌گیرد. آمده تا سخت‌ترین امتحان خدا را بر تو دشوارتر کند. آمده تا تو یک بار دیگر، سنگین‌ترین مرحله زندگی‌ات را تکرار ...

ادامه نوشته »

کربلا…

 حسین از سمت چپ به راهش ادامه داد. حر و لشکرش هم با او هم‌راهی می‌کردند. گاهی هم مانع حرکتش می‌شدند. عبیدالله گفته بود به او سخت بگیرید. رفتند تا رسیدند به جایی که حسین ایستاد. گفت: "اسم این سرزمین چیست؟"…

ادامه نوشته »

شهادت مسلم(ع)

در راه کوفه بودند که خبر شهادت مسلم رسید. غمگین و گرفته گفت: “خدا رحمت کند مسلم را، به تکلیفی که بر عهده‌اش بود عمل کرد و به بهشت رفت. آن‌چه بر گردن ماست باقی مانده.” بعد هم دختر مسلم را صدا کرد. نشاندش روی زانویش. نوازشش کرد. دختر انگار چیزی بفهمد گفت: “اگر پدرم کشته شود… .” حسین گریه‌اش ...

ادامه نوشته »

روضه رفتن و گریه کردن هم حوصله می‌خواهد

شرکت در مجالس روضه و بهره‌مندی از آن به عشق، قلب مهربان و روحیه‌ی توسل نیاز دارد. از سوی دیگر این مجالس اغلب به طول می‌انجامد. به طور معمول گروهی، به سبب عدم آمادگی یا ناآشنایی با این محافل به شکوه می‌پردازند. این مثل به عدم بردباری اشاره دارد. منبع: عاشورا در فرهنگ مردم(ضرب‌المثل‌ها)/مؤلف: محمدعلی عارفی‌راد

ادامه نوشته »

رجز می‌خواند

رجز خواندن نشان تحریک، تهدید، شجاعت، به خود بالیدن و قدرت نمایی و تحقیر مخاطب است. از سوی دیگر،‌چون، رجز در میدان جنگ، ناگاه و نااندیشیده سروده می‌شود، اغلب ناسنجیده می‌نماید. بنابراین، وقتی کسی به تهدید، ابراز شجاعت و قدرت نمایی می‌پردازد یا سخن ناسنجیده بر زبان می‌راند، از این مثل استفاده می شود. منبع: عاشورا در فرهنگ مردم(ضرب‌المثل‌ها)/مؤلف: محمدعلی ...

ادامه نوشته »

حُر (مرتضی امیری اسفندقه)

عاقبت جان تو در چشمه‌ی مهتاب افتاد پیچشت داد خدا، در نفست تاب افتاد نور در کاسه‌ی ظلمت زده‌ی چشمت ریخت خواب از چشم تو ای شیفته‌ی خواب افتاد چشمه شد، زمزمه شد، نور شد و نیلوفر آن دل مرده که یک چند به مرداب افتاد کارت از پیله‌ی پوسیده به پرواز کشید عکس پروانه برون از قفس قاب افتاد ...

ادامه نوشته »