صلی الله علیک یا مولا،یا اباعبدالله(ع) و علی الارواح الّتی حلّت بفنائک … حسین(ع) مصباح هدایت و… سلام و صلوات و تحیّت الهی به آفتابهای زوال ناپذیر و جاودانه روشن وجود انبیاء و اولیا و اوصیا و شهدا، و سلام به محضر شما آشنایان راه و روش و طریق اباعبداللهالحسین علیهالسلام. شما که در پناه روشنی مصباح وجود اباعبدالله(ع) ظلمتها ...
ادامه نوشته »خوبی های سازنده
قال الحسین(ع): تکون الصّنیعه مثل وابل المطر تصیب البر و الفاجر.[۱] امام حسین(ع) فرمود: خوبیهای سازنده مثل بارش تند باران است که به همه به خوب و بد میرسد. منبع:علی صفایی حائری، چهل حدیث از امام حسین(ع)، انتشارات لیلهالقدر، ۱۳۸۰ [۱] . تحفالعقول ۲۴۶ و موسوعه ص ۷۷۰٫
ادامه نوشته »مباحثی پیرامون عزاداری(بخش پایانی)
مباحثی پیرامون عزاداری گردآورندگان: سمیه تقیزادگان، فرخنده بدر(۱۳۸۸) روایتهایی که به صورت غیر مستقیم دلالت بر سوگواری دارند: ۱- پیامبر اکرم (ص) نیز فرمود: «ارتَعُوا فِی رِیَاضِ الجَنَهِ؛ قَالوا یَا رَسُول اللهِ! وَ مَا رِیاضُ الجَنَّهِ؟ قَالَ: مَجَالِسُ الذّکرِ»[۱]؛ هرگاه به باغی از باغهای بهشت برخورد کردید، در آن حاضر شوید؛ سؤال شد: باغهای بهشت چیست؟ فرمود: مجالس ذکر. ۲- ...
ادامه نوشته »گریز از بصره-ادهم بن امیه عبدی بصری
از تنگناها گریختن، بن بستها را شکستن و با پای عشق، رهنورد جادههای هول شدن، هنر ارادههای سترگ است و رسم مجاهدان بزرگ و ادهم قهرمانِ این شیوهی شیرین است. امیه پدر ادهم از اصحاب پیامبر بود. در مدینه سال ها محضر رسول خدا را درک و پس از پیامبر به بصره هجرت کرد. شهر بصره پایگاه شیعیان بود. باورمندان ...
ادامه نوشته »دعاکن فرزندم!-قارب بن عبدالله بن اُرَیقِط
هرکس او را می دید شجاعت پدرش عبدالله را به یاد می آورد. نام پدرش زبانزد همهی کسانی بود که خاطرهی هجرت پیامبر را در خویش داشتند یا شنیده بودند. در آن شب هولناک، لیلههالمبیت، که علی(ع) بی پروا از خطر، بستر مرگ خیز شبانه را برگزیده بود، عبدالله راه مدینه را به پیامبر نشان داده بود. عبدالله راهشناس بود ...
ادامه نوشته »خندان ترین چهره
سخنرانی دکتر محمدرضا سنگری با موضوع خندان ترین چهره در کربلا
ادامه نوشته »نهمین جلسهی انجمن ادبی آیینی روز دهم
نهمین نشست ادبی آئینی روز دهم، صبح جمعه بیست و پنجم شهریور ماه با حضور جمعی از شاعران و نوحهسرایان شهرستان در سالن همایشهای کتابخانهی علامه مخبر دزفولی برگزار شد…
ادامه نوشته »زید بن مَعقِل
سیزدهمین شهید از شهیدان نبرد نخستین شرح اجمالی از شخصیت: زید بن مَعقِل ( بدر، یزید، منذر). وی از تیره جُعفی قبیله مذحج بوده و اصالت یمنی داشته است و در کوفه ساکن بوده، از آنجا به یاری امام خویش آمده است. زمان پیوستن به اباعبدالله: به درستی معلوم نیست. احتمالا همراه سپاهیان عمرسعد به کربلا آمده، به اصحاب امام ...
ادامه نوشته »بهخاطر حکومت ری
عمرسعد آمده بود با او مبارزه کند. گفت: “میدانم چرا با من میجنگی. همهاش به خاطر حکومت ری است. حتی اگر مرا بکشی گندم ری را هم نمیتوانی بخوری.” عمرسعد خندید. گفت: “حالا گندم نبود به جو هم راضی هستیم.” حسین را کشت اما، خواب ری را هم ندید چه برسد به حکومتش را. *** باز هم حرف زد برایشان، ...
ادامه نوشته »شناختن شمر
نزدیک سحر بود که خوابش برد. زود بیدار شد. خواب دیده بود انگار. پرسیدند: “چه خوابی دیدهای پسر پیامبر؟” گفت: “خواب دیدم یک گله سگ حمله کردهاند به من. یکیشان که بدنش لک و پیس بود بیشتر حمله میکرد. شک ندارم که فردا کشته میشوم به دست کسی که بدنش لک و پیس است.” *** پشت خیمهها گودال کنده بودند. ...
ادامه نوشته »