چهاردهمین نشست کانون ادبی روز دهم صبح جمعه، چهارم فروردین ماه ۱۳۹۱ در محل موسسه فرهنگی هنری نشر فرهنگ عاشورای دزفول تشکیل شد. در ابتدای این نشست آقای حسین سنگری، مجری نشست، به معرفی کتاب «آخرین دقیقه های آخرالزمان» پرداخت. وی با اشاره به سابقه استفاده از قالب سپید در شعر آیینی گفت:«قالب سپید را شاملو وارد شعر فارسی کرد، ...
ادامه نوشته »سیزدهمین نشست ادبی روز دهم برگزار شد
اولین نشست از دوره ی جدید نشست های انجمن ادبی موسسه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا (نشست سیزدهم)، صبح جمعه ۱۹ اسفندماه در کتابخانه مخبر برگزار شد. در ابتدای این نشست خانم سعیدفر مبحث کوتاهی درباره حسن تعلیل ارائه دادند. وی پس از تعریف حسن تعلیل، نمونه هایی از حسن تعلیل شاعران عاشورایی در ارتباط با آب ننوشیدن حضرت عباس بن ...
ادامه نوشته »عذر خواهی
از کاری که باید پس از آن پوزش بخواهی دوری کن. زیرا شخص مؤمن نه بد میکند و نه پوزش میطلبد. منافق هر روز بدی میکند و معذرت میخواهد.
ادامه نوشته »پرواز با چهل بال
سالم مولی (غلام)عامر بن مسلم عبدی نه، من تن به خذلان ماندن نخواهم داد. وقتی نصرت خدا رستگاری است، وقتی پسر پیامبر به یاری خوانده است، کدام بهانه برای ماندن میماند؟ سالم گوش سپرده بود ترنم محزون مولایش عامر را. غروب بود و آسمان سرخگون و وزش ملایم نسیمی که از دریا شهر بصره را به خنکایی دلپذیر مهمان میکرد. ...
ادامه نوشته »تذکره ی کربلا (حسین رستمی)
تو نیستی و عید، ببخشید! عزای ما اصلا صفا ندارد عزیزم برای ما تو نیستی و خنده فراموشمان شده بر عکس، بی تو آن قَدَر این اشک های ما… با ما که نیست وَر نه همش گریه می کنیم این شهر بسته است کمی دست و پای ما حالا نمی شود که بیایی و با خودت – چیزی بیاوری شب ...
ادامه نوشته »بهار نیست (هدیه ارجمند)
احساس می کنم که نباشی بهار نیست شعری میان دفتر این روزگار نیست معطوف می شود به شما حس واژه ها آقا خودت بگو مگر این افتخار نیست؟ من با سروده های همه شرط بسته ام بیتی بدون نام شما ماندگار نیست سین سلام سفره ی هفسین من بگو! معنای این قصیده مگر انتظار نیست؟ روزی ظهور می کنی و ...
ادامه نوشته »رکعت به رکعت (عباس خوش عمل)
به لب از آتش دل گفتگوی کربلا دارم دلی آتشفشان در جستجوی کربلا دارم نماز عشق را رکعت به رکعت بسته ام قامت به جای قبله ی جان رو به سوی کربلا دارم غبارآسا به شوق کاروان شور و شیدایی روم منزل به منزل آرزوی کربلا دارم لهوفم در کف و چشمم پر آب وسینه در آتش به هر ماتمسرایی ...
ادامه نوشته »ترک ترک(ابوالقاسم حسینجانی)
یا اباالفضل که نامت تداعی کننده بخشش است و ایثار و جان بخشیدن به لبان تشنه بسیار،شکسته ایم در انتظار آفتابی که فقط عطش نبارد و همه طلوع باشد. نشسته ایم با لبهای زخم بسته و زبان به کام کشیده و جرعه جرعه یادت را می نوشیم و چشم می دوزیم به جاده زمان،دست سایبان چشم و دل تپنده از ...
ادامه نوشته »جاده ی پر غبار (سودابه مهیجی)
دوباره رفت زمستان ولی بهار نیامد جهان کهنه ی ما با شما کنار نیامد زمین به گیسوی خودگل زد و کنار خیابان نشست و وعده ی شادی سر قرار نیامد چه وردها که نخواند آسمان به گوش درختان یکی از این همه شاخه به برگ و بار نیامد غبار روبی هر کوچه را به جشن نشستیم ولی مسافری از جاده ...
ادامه نوشته »داغ برادر(آرش پور علیزاده)
هر هفته زیارت تو را می خوانم زیر عَلَم تو تا ابد می مانم بی بی زینب! داغ برادر سخت ست یک بار شهید داده ام می دانم آرش پور علیزاده
ادامه نوشته »