تـو مثل دسـت خــود افتاده بـودی بـه قـدر مهـربـــانـی ســاده بـودی در آن هنـگامهی از خــود گـذشتن عجب دستــی به دریــا داده بودی کریم رجب زاده
ادامه نوشته »انتخاب ناب (پروانه نجاتی)
تــــــردید، ایـــن تــلاطم انـــدیشه، التـهاب آشــفتگی، هـراس، دلی غــرق اضــطراب امـا، چگـونه، مـیشود آیا، چرا، نه، کـی؟ صــدها سـؤال تبزده در حسـرت جـــواب جــنگ است و نــابـرابـری و فـتنۀ عطـش یــــعنی ســپاهـیان ســرابـــند گـــرد آب یکسو فتاده مست درآغـوش شـب هوس یکسـو تـمام روشـنی و صــبح و آفـــتاب درچشم این سوار معمای مبهمی است تـردید و شـوق، وسعت تصمیم و ...
ادامه نوشته »خاتون کوچک(فریده برازجانی)
خاتون کوچکی است و دشت که به تاراج رفته است و روح بهار که به شیشه دیو زندانی است خاتون کوچکی است و آب که از تشنگی هراسان است و نخل که به سجدهی گامهاش افتاده است و خون که پرده دار خروشان آسمانی هاست خاتون کوچکی است. و علقمه در دستهای کوچکش عمق بزرگ فاجعه ای مهیب و صدایی ...
ادامه نوشته »عوامل انحراف جامعه اسلامی از مسیراهل بیت(بخش ۱) -دکتر سنگری
سلام و صلوات و تحیت پروردگار، نثار جانهای روشن و پاکی که مهجهی خویش را به پیشگاه کربلای اباعبدالله تقدیم کردند تا ظلمت جهل را از دلها،جانها و زندگیها بزدایند و حیرت، سردرگمی و گیجی انسان را در تاریخ، سرانگشت اشارتی به مقصدی روشن باشند. سلام بر همهی چشمهایی که بر حسین (ع)می گریند و دلهایی که نام حسین طوفانیشان ...
ادامه نوشته »ابوالفضل را شمر نمودن
**ابوالفضل را شمر نمودن: ابوالفضل(ع)، مظهر رحمت، رفع عطش و سقایی است و شمر نمایان گر خشونت و بیرحمی؛ «ابوالفضل را شمر نمودن» به معنای بدگویی در پی نیکان، با نظر خصومت به کسی نگریستن و خوب را به زشتی وصف کردن است. …… **اربعین شَه دینه شله زرد خیلی شیرینه این بیت به ابیاتی که به آهنگ آن سینه ...
ادامه نوشته »تشنگان لب دریا
وقتی به یاد می آورم که در روایت است اگر کسی چهل شب چهارشنبه را در مسجد سهله بیتوته کند و اعمال آنرا انجام دهد موفق به زیارت جمال نورانی یوسف فاطمه می شود، به حال اهل عراق غبطه می خورم که دست تقدیر چه سعادتهایی را برای آنها فراهم کردهاست. اما بیشک بسیاری از فیض این مسجد محروم می ...
ادامه نوشته »ابهام عاشقانه (عباس احمدی)
داغی که سوز عشق تـو در جان ما گذاشت چندین هـزار کشـته و زخمی بـه جا گذاشت چشمـان عاشـقـت که مـرا تـــا خـدا کشـانـد قـانـون سـخــتِ جــاذبـه را زیـــر پــا گـذاشـت پـل زد کــمــان ابـــروی تـــو بــر پــــــل صـــراط دریـــای عــفــو در عطــشِ کـــــربــــلا گذاشت دریا که دسـتِ تـو، ملــوانان کــــه مســـتِ تو بر کشتیاش چـه خـوب خـدا، ناخـدا گذاشت ...
ادامه نوشته »زخم قبیله ی زمین(فریده برازجانی)
زخم کهنه ای ست زخم قبیله ی زمین به کدامین قبیله می مانم؟! در کربلا مانده ست، برگ هویتم وقتی که باد – بر یال خونی خاک – وزید و رفت برلبهای مضطرب خاتون به گل نشست پیام برادر… و ، خیره ماند خاک ، بر آوار کاخها تکیه زد آسمان، بر درنگ ثانیه ها از کدامین قبیله می آیم؟! ...
ادامه نوشته »مسابقهی تک مصراع (بخش ۱۶)
صوت قرآن است این، یاباخـدا در گفت وگوست روی نیــزه، آن طــرف، آن نیــزهای که روبروست آیــه آیــه دیــدهام شـبنــم تـــــلاوت مــیکــنـد میشناسم این سر باباست، این آوای اوست علی شاهد
ادامه نوشته »مسابقهی پیام کوتاه (بخش ۱۶)
عطش و آتش و تنهایی و شمشیر و شهادت خبری مختصر از واقعهی کربلاست. مرتضی رشیدی عطش طفلان حسین آتشی بود که بر دل ابوالفضلالعباس میزد. سارا پوررضایی
ادامه نوشته »