شرم آب از لب عطشان تو آتش به دل سقا زد. احسان افشاریان زاده
ادامه نوشته »اگر آن روز نبود!(دکتر سنگری)
اگر آن روز نسیم نفسهای تو در دشت آتش و جنون نمیوزید، اگر سسله جبال قامت هفتاد و دو عاشق در حاشیهی شمشیرهای بی تاب نمیایستاد، اگر نازکای گلویی شش ماهه تیر را لبیک نمیگفت، هنوز و همیشه،ما لبیک گوی ذلت و وحشت و ظلمت بودیم. ای نجابت آب،صداقت آیینه،صراحت آفتاب! بی دیروز تو، امروزمان نبود، فردایمان نمیبالید و روزگارمان ...
ادامه نوشته »سید علی موسوی گرمارودی
سید علی موسوی گرمارودی فرزند محمد علی درسال۱۳۲۰ه.ش در قم متولد شد.پدرش از عالمان دین بود.او تحصیلات خود را تا دورهی متوسطه در قم گذراند. هفده ساله بود که به اتفاق پدرش به مشهد عزیمت نمود و به تحصیل علوم عربی و ادبی پرداخت و پس از چهار سال به قم بازگشت و به فعالیت سیاسی پرداخت. بعد از واقعه ...
ادامه نوشته »دادرس (محمد قاسمی)
حـسیـن آخر نفس یک همنفس داشت گلی در گوشه ی پر خار و خس داشت در آن بــــیـــدادگــاه غـــربـــت و خـــون بــــــرادرزاده اش را دادرس داشـــــــت محمد قاسمی
ادامه نوشته »زبان آب(حسن حسینی)
هـر چـند ز غربتت گزند آمده بود زخمت به روان دردمـند آمده بود گـویند کـه از هیبت دریـای دلـت آن روز زبـان آب،بــند آمـده بـــود حسن حسینی
ادامه نوشته »از شیر آب انبار یه…
واعظی در مجلس روضه انواع آب را بیان می کرد. آب باران، آب جوی، آب حوض، آب رودخانه و «آب انبار» را برشمرد و به آبی که از شیر آب انبار جاری میشود، رسید. سپس گفت: « آقایان، به یاد شیر کربلا افتادم» و با این لحن به ذکر مصیبت پرداخت. مثل یادآور گفتار آن واعظ است و به آسمان ...
ادامه نوشته »تشنه و گرسنهی زیارت
پس از استقرار برای صرف غذا به پایین میآیند و به اتاقهایشان برای استراحت میروند. فرصت را برای یک زیارت دلچسب و تنها مناسب میبینم. داشتم در اتاق را قفل میکردم که دو سه نفر از زوّار آمدند و پرسیدند چه کار کنیم؟ حرفی جدی و ابهام دار را با لحنی شوخی به آنها زدم و گفتم تا حالا شنیدهاید ...
ادامه نوشته »مسابقهی پیام کوتاه (بخش ۱۷)
ماندن در صف عاشورایی امام عشق تنها با یقین مطلق ممکن است. ……………………………………………………. ای خدای عباس! تنها تویی که میتوانی عشق را با جنگاوری در وجود کسی متجلی کنی. ما را به دست ساقی ابوفاضل، از این فضائل سیراب کن.
ادامه نوشته »مسابقهی تک مصراع (بخش ۱۷)
اصغر بهروی دســت تــو پـــر مــیزد از عطش شش ماهه مرغ مست تو پر میزد از عطش او آخـریــن مـدافـع و ســـربــاز عــشــق بــود گــویـا تـمــام هســت تــو پـر میزد از عطش علی شاهد
ادامه نوشته »حسین اسرافیلی
حسین اسرافیلی فرزند اکبر، به سال ۱۳۳۰ه.ش در تبریز دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در مراغه گذاراند و با انتقال خانواده به تهران دنبالهی تحصیلات را در تهران ادامه داد و در رشتهی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران لیسانس گرفت. اسرافیلی از سال ۴۶تا۵۴ در نیروی هوایی به کار اشتغال داشت و سپس در بخش خصوصی ...
ادامه نوشته »