خانه / admin (صفحه 137)

admin

ای عشق! (سیدحبیب نظاری)

علـــم را بـــر زمــیــــن بگـــذارم، اما… تـــو را دســـت خـــدا بســپارم،  اما… به چشمم تیر زد آن قوم، ای عشــق!… کـــه دســـت از دیـــدنت بردارم، اما سید حبیب نظاری

ادامه نوشته »

و حسین (ع) زنده بود و تشنه(ندا عابد)

آسمان کبود بود،؛ کبود کبود، مثل صورت سیلی خورده ساکت آسمان گلگون شد مثل چاک عمیق زخمی که هر لحظه جگر عاشقی را بشکافد، مثل تیغ عشق! آسمان ساکت بود، ساکت ساکت. بی خورشید، بی نور، بی حشره و زمین در اوج بود، یک‌دست و قوی، مثل دل عارف محکم و تپنده، محکم‌تر از سم اسب‌های مهاجم و زمین تشنه بود، مثل ...

ادامه نوشته »

ام کلثوم(س)

بعضی معتقدند که ام کلثوم که دختر حضرت فاطمه(س) بوده است، در زمان امام مجتبی از دنیا رفت. این بانو که نامش در حادثه‌ی کربلا مطرح است از یکی دیگر از همسران امیرالمؤمنین(ع) است لذا به نظر می‌رسد که ام کلثوم حاضر در واقعه‌ی کربلا همان زوجه‌ی مسلم بن عقیل است که به دنبال همسر وبرادر بزرگوارش اباعبدالله‌الحسین(ع)راهی کربلا شد.* سیدبن ...

ادامه نوشته »

عوامل انحراف جامعه ی اسلامی از مسیر اهل بیت (حق)(۲)- (قسمت اول) -دکتر سنگری

استفاده از تاریخ در زندگی و تطبیق رخدادها با زمان امروز شب پیشین سخن ما درباره‌ی شناخت زمینه‌ها و فضاهایی بود که ساخته شد تا از درون آن‌ها کربلای اباعبدلله(ع) در سال ۶۱هجری، نیم قرن پس از رحلت پیامبر(ص)، شکل بگیرد. گفتیم لازم است که هر شیعه‌ای در صف بندی هر روزه‌ی خود (که در توصیه‌ی خواندن زیارت عاشورا آمده ...

ادامه نوشته »

اگر من نبرم دیگری….

در واقعه کربلا یکی از کوفیان، اهل بیت امام حسین(ع) را غارت می‌کرد و می‌گریست. بانویی پرسید: چرا می‌گریی؟ پاسخ داد: چگونه نگریم، در حالی که تو دختر پیامبری؟ پرسید: پس چرا غارت می کنی؟ گفت: اگر من زیور آلات شما را نَبَرم، دیگری می برد. مثل در این واقعه ریشه دارد و برای بیان خیانت، آزمندی، بی یقینی و ...

ادامه نوشته »

مسابقه‌ی پیام کوتاه (بخش ۱۹)

طنین دلنشین روایت عطش و آتش سالهاست که سرود و نوای مسافران جاده انسانیت و آزادگی است. علی مجیدی راد مگر کمال عشق و شکیب را در روایت عطش و آتش کربلا و نای به خون نشسته‌ی طفلان نینوا بتوان جست. فرخنده مهران‌پور

ادامه نوشته »

امشب و فردا (حسان چایچیان)

امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود فردا ز خون عاشقــان،ایــن دشـت دریا می‌شود امشب کنار یـکـدگـــر،بنشــستــه آل مـصـطـفـی فردا پریشان جمع‌شان، چون قلب زهرا می‌شود امشــب بــود برپـــا اگــر، ایــن خـیمه‌ی ثـاراللهی فردا به دست دشمنــان، برکنده از جــا می‌شود امــشب صــدای خــواندن قـرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامــان، زین دشــت بــر پــا می‌شود امشب کنار مادرش، لب ...

ادامه نوشته »