زیر شمشیر غمش رَقصکنان باید رفت دین ندارد آن که بر پیمان نمیماند. سست عهدان، خانههای عنکبوتیاند که اعتماد و تکیهگاه هیچکس و هیچگاه نمیتوانند بود. گسسته رأیان را نفرین و نفرت الهی ارزانی باد که فرزند عقیل را خواندند و به وعدههای خویش امیدوار کردند و در غربت و مظلومیت نظاره گر پیکر خون آلودش شدند که در کوی ...
ادامه نوشته »نکاتی در باب زیارت(بخش۲)- دکتر سنگری
۷)زیارت، رسیدن به کسی است که شیوهی شیرین شکستن بحران را بلد بوده است: زیارت بزرگان زیارت کسانی است که در بحران زندگی کردهاند و خوشترین حالت زندگیشـان اکنـون است که درجوار حق قرار گرفتهاند. حیات این بزرگـان سرشار از تنگنا، عُسر، سختی، فشار، تهدید، زندان، شکنجه و توهین است. مـیگوینـد در اولین سالهای سخت بعثت، هرگاه پیامبر(ص) از بیـرون ...
ادامه نوشته »عباس بن جعده جدلی (جولی)
در جبُانهی کوفه پرچمها افراشتهاند. هانی بن عروه دستگیر شده. مسلم از خانهی هانی بیرون آمده است. سپاه میآراید و رزم با عبید ا… را تدارک می بیند. مسلم، سپاه را آماده کرد؛ پرچم قبیلهی کنده و ربیعه را به عمروبن عزیز کندی سپرد. مسلم بن عوسجه اسدی پرچمدار قبیلهی مذحج و اسد شد. پرچم قبایل تمیم و همدان به دستان ...
ادامه نوشته »قاصد حسین(ع)
هرزه پویان و گرگان، قاصد حسین را، یوسف کوفه را به چاه عبیدالله میبرند. تو آرام اما تشنه، اندوه زدهی مولایت حسین، گام در گام به کاخ عبیدالله نزدیک میشوی. طوعه نیز در سویی دوان تو را میبیند. میگرید. صبح با او گفته بودی خواب دوشین را و رستگاری او را به پاس میهمان نوازی شبانهاش. بر سر میزند، سیمای ...
ادامه نوشته »خطبه آتش (عبدالرحیم سعیدی راد)
هــنـوز مـیچکـد از چشـم آسمان، آتش زمین و هرچه در آن میکشد فغان، آتش صدای طـبـل عــزا، بـیـن کـوچه میپـیـچد و بـاز سـنـج و دهـل بسـتـه بر زبان، آتش صدای شیون شمشیر میرسد بر گوش مـیـان مـعـرکـه بـرپاست بـیگـمـان، آتش چه شعـلـهها که به پاهـای کـودکان پیچید چه زخمها که چنین میزند به جان، آتش بهپاست خـطـبهی آتـش مـیـان کـاخ ...
ادامه نوشته »این همه لشکر برای کشتن یک تن؟!
این همه لشکر برای کشتن یک تن؟! این مثل، به تنهایی، بی کسی، غریبی و مظلومیت اشاره دارد و زبان حال حضرت زینب(س) در تعزیهی قتل امام حسین (ع) است… باز این چه شورش است که در خلق عالم است. این مثل مصرع اول از ترکیب بند پرسوز و مشهور محتشم کاشانی است و به ماتم و مصیبت اشاره دارد. ...
ادامه نوشته »رمز و راز پرچمهای سرخ
پس از زیارت قبور “ابراهیم” و “محمد” دو فرزند خردسال مسلم که هر یک دارای ضریحهای چوبی کوچکی است، به طرف روستای حرّ که قبر “حرّ بن یزید ریاحی” را در خود جا داده و در ۹ کیلومتری کربلا قرار دارد حرکت می کنیم. به یکی از زوّار که با تعجب می پرسد مگر قبر حرّ در میان قبور شهدای ...
ادامه نوشته »عمو(عبدالرحیم سعیدیراد)
فصل برگریزان است. مرد میرود و برگهای زرد در زیر سم اسبش له می شوند. پشت سر ابری سیاه؛ پیش رو دریایی تشنه. مرد میتازد و راه در پشت سرش گم میشود. ابر میغرد و او پیش میرود. کم کم دریا برایش آغوش باز می کند. موج ها به احترامش برمیخیزند. فرشتههای نگران، لبخند میزنند. لبهای ترک خورردهی مرد، همچون ...
ادامه نوشته »آتش به فرات(زهرا فرجاللهی)
گلخـندهی آفتـاب در حنـجر توست امواج پر الـتـهـاب در خـنـجـر توست صحرای عجیبی است شگفتا امروز آتش بـه فرات و آب در حنجر توست زهرا فرجاللهی
ادامه نوشته »بر بام دارالاماره
چهل و دو سال ابرهای متراکم تزویر، فریب و قتل جنایت بر آسمان شام، فرصت تماشای حقیقت را از همگان گرفته بود. چهل و دو سال زندان و تبعید، شکنجه و اسارت، سایه بر سرنوشت شیعه افکنده بود و معاویه به پشتوانهی جهل و تطمیع و تهدید و تردیدافکنی، خود را کامیاب و پیروز میدان میدید. از جمل و صفّین ...
ادامه نوشته »