کشتی نجات حرکت کشتی نجات آدمیان احتیاجی به دریا ندارد. این کشتی بر روی قطره اشکی که برای امام حسین(ع) ریخته میشود میرود. اشکی که از اعماق دل برآید و جان را بشوراند و آنگاه آن را رهسپار پیشگاه اقدس خداوندی نماید. عهدی بزرگ و وفایی جاودانه ای حسین، ای فرزند شریفترین انسان، ای معشوق جانهای شیفتهی حق و ای ...
ادامه نوشته »پرده اول – داستان از آغاز
پرده اول آدمی ، زاده جهل است و مست جام غرور، در عین نیاز و بندگی صاحب مدعاست وآوازه . و همواره کفور است وناسپاس. چه آن زمان که حق حیات و زیستن به او ارزانی می شود ونعمت سلامت و مکنت و عزت و چه آن زمان که عطیه هدایت به او عرضه میگردد و ابواب آسمان بر او ...
ادامه نوشته »مقدمهی تحریفها و آسیبها
مقدمه تاریخ مانند اقیانوسی بزرگ و انسانها کشتیسواران این اقیانوسند، اقیانوسی که طوفانهای بزرگی به خود دیده و انسان در این میان همواره با حادثهها و فوج فاجعهها پیش رفته است. امروز کتاب قطور تاریخ با آن همه حماسهها و ماجراها در مقابل ماست و صفحات رنگرنگش از گذشتهی پر فراز و نشیب انسانها سخنها در سینه دارد، گاه از ...
ادامه نوشته »عاتکه، همسر امامحسین(ع)
پس از آن عمر او را تزویج کرد. طولی نکشید که عمر نیز مقتول شد و پس از آن زیبربنالعوام او را تزویج کرد. او هم مقتول شد. پس از آن امیرالمؤمنین او را خطبه کرد. عاتکه برای آن حضرت پیغام فرستاد که ای پسر عم رسول خدا(ص) بر شما از قتل خائفم؛ یعنی سه شوهر کردم هر سه مقتول ...
ادامه نوشته »حنظله بن مروه همدانی
آتشفشان کوفه کوفه را شرنگ نیرنگ در رگها میدوید. تار و پود هستی این دیار را ظلمتT رنگ زده بود. کوچهها را نشانی از دیروز شور و انقلاب نبود. چه دردآمیز و مرگبار است زیستن در این لحظهها و کوچهها. چشمهای هیز و شمشیرهای تیز در کمیناند و زرپرستان و دل سپردگان دنیا همهی سعی و صفایشان پیمودن راه دارالاماره ...
ادامه نوشته »پرویز خرسند
خرسند از نویسندگان چیره دست معاصر است که نثر توانای خود را در راه ابلاغ پیام نهضت عاشورا به کار انداخته است. از ایشان تاکنون کتابهای «برزیگران دشت خون»، «آنجا که حق پیروز است» و«مرثیهای که ناسروده ماند» به چاپ رسیده است که همگی در رابطه با نهضت خونبار حضرت اباعبدالله(ع) نگاشته شده است. مرحوم استاد محمد تقی شریعتی در ...
ادامه نوشته »سکه به نامت زدند
وقتی سخن از تو به میان میآید، درختان به رکوع میروند و برگها، به نشانهی سجده، از شاخهها میریزند. وقتی سخن از تو به میان میآید، خورشید از پشت کوهها سَرَک میکشد و از حرارت شوق تو آتش میگیرد. وقتی سخن از تو به میان میآید، نسیم کوچه به کوچه می دود و عطر تو را در خانههای شهر میپراکند. ...
ادامه نوشته »مضمون غریب (سعید بیابانکی)
پیــچیــده در این دشــت عــجــب بـــوی عــجـیبی بـــوی خــوشــی از نــافـــهی آهـــوی نــجـــیبــی یــا قـــافــلــهای ردشـــده بـــارش هــمـــه گلبرگ جــــامـــانـــده از آن قـــافـــلـــه عـــطر گل سیبی یک شمه شمیم خوش فردوس.. نه پس چیست؟ پـــس چــیــســت عــجـــب بـــوی خـداوند فریبـی کـــی لـــایــق بوی خوشی از کــوی بهشت است جــانـــــی کــــه از ایـــن عطــر نبرده است نصیبی ایـــن گــل گــل صد ...
ادامه نوشته »بر قاتلانش را هم گفتند!
بر قاتلانش را هم گفتند؟! در گذشته رسم بر این بود که تعزیهگردان با فریاد«بر قاتلان حسین لعنت» پایان تعزیه را اعلام میکرد. این مثل – که رسم یادشده را به خاطر میآورد – به پایان یافتن مطلب یا کاری نظر دارد و وقتی استفاده میشود که کسی در پی آگاهی از وقوع امری خاتمه یافته برآید. منبع: عاشورا در ...
ادامه نوشته »برادر خواهری به صحرای کربلا آمده
یعنی برادر خواهری در کربلا پدید آمدهاست و امام حسین(ع) و حضرت زینب با هم برادر و خواهر بودند که در میدان جنگ نیز از هم پشتیبانی میکردند نه ما که هنگام آسودگی و صلح نیز از مهربانی تهی شدهایم. این مثل هنگام بروز بگو مگو میان برادران و خواهران به کار گرفته میشود. منبع: عاشورا در فرهنگ مردم(ضربالمثلها) مؤلف: ...
ادامه نوشته »