خانه / admin (صفحه 128)

admin

مدینه – سال چهارم هجری – ماه شعبان – روز سوم

شور و شعفی در خانه علی(ع) برپاست. خانه معطر به بوی عجیبی است! فاطمه(س) فرزندش را به دنیا آورده است. کودک را به آغوش جدش می سپارند. محمد(ص) لب را بر گوش های نوزاد می گذارد. اذان می گوید و اقامه… . از او نامی می خواهند برای کودک: « من در نام گذاری این فرزند بر خدای عزوجل سبقت ...

ادامه نوشته »

برادر

الاخُ الّذیُ هُوَ لک فَهُوَ الاخُ الّذی قد خَرَجَ بنفسِه عَنْ حالِ الطّمع الی حال الرّغبهِ ….

ادامه نوشته »

صحابه‌ی امام در کربلا- دکتر سنگری

دشت می‌بلعید کم‌کم پیکر خورشید را                          برفراز نیزه می‌دیدم سر خورشید را آسمان گو تا بشوید با گلاب اشک‌ها                             گیسوان خفته در خاکستر خورشید را بوریایی نیست در این دشت تا پنهان کند                       پیکر از بوریا عریان‌تر خورشید را چشم‌های خفته در خون شفق را وا کنید                       تا ببیند کهکشان پرپر خورشید را نیمی از خورشید در سیلاب خون افتاده ...

ادامه نوشته »

عبدالرّحمن‌بن‌عبدربّ‌انصاری‌خزرجی

راوی غدیر پیر و سالخورده بود با خاطراتی عزیز و عظیم از سال‌های همراهی با پیامبر، امّا هیچ خاطره‌ای شکوهمندتر و شیرین‌تر از غدیر در حافظه نداشت. اینک می‌دید فراموشی غدیر، کربلا را ساخته است. وقتی عظمت‌ها گم شود تیغ‌های فتنه سر از نیام بیرون می‌آورند. کربلا محصول غفلت از غدیر است. عبدالرّحمن را همه می‌شناختند؛ راوی روایات فراوان از ...

ادامه نوشته »

گوش کردن حرف بابایم

خلیفه با دست‌پاچگی گفت: “این حرف‌‌ها را کی بهت یاد داده؟ بابات؟”… گفت: “به فرض که بابایم یادم داده باشد مگر خود شما، زمان پیامبر، قول ندادید حرف بابایم را همیشه گوش کنید؟!” حسین گفته بود: “از منبر بابای من بیا پایین، برو بالای منبر بابای خودت!” منبع: آفتاب بر نی/ زینب عطایی

ادامه نوشته »

الله اکبر گفتن حسین

محمد می‌خواست نماز بخواند. تکبیر گفت؛ حسین هم می‌خواست بگوید اما نتوانست. محمد دوباره تکبیر گفت؛… حسین زبان باز نمی‌کرد. کمی دیر شده بود. محمد می‌خواست نماز بخواند. تکبیر گفت؛ حسین هم می‌خواست بگوید اما نتوانست. محمد دوباره تکبیر گفت؛ حسین باز هم نتوانست درست بگوید. محمد هفت بار تکبیرش را تکرار کرد تا حسین توانست بگوید “الله اکبر”. از ...

ادامه نوشته »

اصول تحلیل حادثه (بخش دوم)

عنوان مقاله: اصول تحلیل حادثه بزرگ امام‌حسین(ع) (بخش دوم) نویسنده: محمدتقی جعفری نوع دوم- ارزشها و ضدارزشهای خصوصی نژادی، اقلیمی، فرهنگی خاص و رویدادهای شخصی است. البته تردیدی در این نیست که مورخ برای بیان ارزشها و ضدارزشها وظیفه الزامی ندارد، اگر چه در صورت احتمال استفاده از آنها نیز، مانعی از تحقیق و تفسیر پیرامون آنها دیده نمی‌شود. ۵- ...

ادامه نوشته »

جبرئیل بوده، جبرئیل امین

فاطمه خواب است. حسین گریه می‌کند. یکدفعه گهواره شروع می‌کند به تکان خوردن. صدای لالایی شنیده‌می‌شود. حسین آرام می‌گیرد. ماجرا را که برای محمد تعریف می‌کنند، می‌گوید: “جبرئیل بوده، جبرئیل امین.” منبع: آفتاب بر نی/ زینب عطایی

ادامه نوشته »

حسین را فاطمه شیر نداد

حسین را فاطمه شیر نداد. نه فاطمه، نه هیچ زن دیگر. وقتی که به دنیا آمد، فاطمه شیر نداشت که به او بدهد. هیچ زنی هم پیدا نشد که دایه‌اش بشود. محمد انگشتش را در دهان حسین می‌گذاشت. او می‌مکید و این مکیدن برای دو سه روزش کافی بود. گوشت و خون حسین می رویید از گوشت و خون محمد. ...

ادامه نوشته »