خانه / admin (صفحه 126)

admin

اصول تحلیل حادثه (بخش۴)

عنوان مقاله: اصول تحلیل حادثه بزرگ امام حسین(ع) (بخش۴) محمد تقی جعفری بحثی برای درک سازگار بودن علم به شهادت با تلاش برای زندگی قانونی با افزایش رشد شخصیت آدمی، دو حقیقت مهم درباره‌ی زندگی و مرگ، برای انسان کشف می‌شود: حقیقت یکم: زندگی و مرگ دو جزء مکمل یکدیگر در مجموعه‌ی منظم عالم هستی است. بدیهی است که زندگی ...

ادامه نوشته »

حمیده، دختر مسلم‌بن‌عقیل

دختر مسلم عرض کرد ابن‌رسول‌الله با من ملاطفت بی‌پدران و عطوفت یتیمان می‌داری مگر مسلم را شهیدکرده باشند. حسین(ع)گریست و گفت: اندوهگین‌ نباش اگر مسلم نباشد من پدر تو باشم و خواهرم مادر تو و دخترانم خواهران تو باشند و پسرانم برادران تو. دختر مسلم فریاد برآورد و زار زار گریست. مامقانی می‌نویسد: رقیه دختر امیرالمؤمنین(ع)، همسر مسلم‌بن‌عقیل و مادر ...

ادامه نوشته »

از اُحُد تا کربلا

دارد دیر می‌شود. قافله عمر در انتهای جادّه زیستن است و قافله‌ی حسین در بدایت جهاد. مبادا بمانی و شکوه شهادت را درنیابی. مبادا از قافله، غباری و خاکستری بهره چشم‌های کم‌سویت باشد. با توام کنانه! تو در احد بودی و زخم‌های پیامبر را دیدی و تنهایی و غربت او را در فرار دنیازدگان و غنیمت‌پیشگان نظاره کردی. پدرت عتیق ...

ادامه نوشته »

برتری بر همه‌ی اهل آسمان و زمین(هاجر صفاییه، الهه زمان وزیری)

از درد به خودش می‌پیچید. دست به دیوار کعبه گرفته بود و راه می‌رفت. وارد مسجدالحرام شد. کنار کعبه. پرده‌ی کعبه را گرفت. زیر لب زمزمه می‌کرد. دعایش که تمام شد کعبه لرزید و دیوارش شکافته شد. فاطمه وارد کعبه شد و دو طرف دیوار چسبید به هم. مثل اولش. **** زن‌ها توی خانه برای شوهرهای‌شان می‌گفتند و مردها توی ...

ادامه نوشته »

اصول تحلیل حادثه (بخش سوم)

عنوان مقاله: اصول تحلیل حادثه بزرگ امام‌حسین(ع) (بخش سوم) نویسنده: محمدتقی جعفری ۲۵- خبر درباره‌ی مترف‌بن‌اجذم از بنی‌بویه که در کنار دجله به دست پسر عمویش کشته خواهد شد و او اشاره به عزّالدّوله‌ابوالحسین است و معزّالدّوله به جهت …..دست بریده بود….. اما اینکه فرموده است خلفا را خلع خواهند کرد، زیرا معزّالدّوله، المستکفی بالله را برکنار و به جایش ...

ادامه نوشته »

نجوای عاشقانه (فاطمه سالاروند)

آقــــا ســلــام بــر تـــو و شــام غــریــب تو آقـــا ســلــام بــر دل غــربـــت نــصـیــب تو از راه دور بــــــا دل رنــــــجــــــــور آمـــــدی مـــرهـــم بـــه غـــیـر صــبـر ندارد طبیب تو باغ از صدای زمزمه، از عطر گل تهی است جــا مــانـــده در خـــرابـــه مگر عندلیب تو؟ تصــویـر کربلاست که همواره روشن است در چــشـــمـــه‌ی زلـــال نگـــاه نجــیــب تو رفــتـی و قــرن‌ها ...

ادامه نوشته »

بگو محرم‌المبارک و رمضون‌الحرام

وقتی کسی که توصیف خلاف واقع کرده، برای مثال نابینا را عین‌الله گفته و کچلی را زلفعلی بخواند، از این مثل- که به خلاف ظاهر و شهرت اشاره دارد- استفاده می‌شود. ساده‌دلی در ماه محرم گذرش به شهر افتاد. از هر جا گذشت، به خوردنی و نوشیدنی دعوت شد و از خوان نعمت بهره‌ها برد. سبب را پرسید، گفتند محرم‌الحرام ...

ادامه نوشته »

بگذار اول من روضه‌ام را…

بگذار اول من روضه‌ام را بخوانم بعد تو پامنبری کن در گذشته پامنبری اغلب کار کودکان خوش‌آوازی بود که پای منبر می‌نشستند و با برگرداندن نوحه روضه‌خوان به گرمی مجلس می‌افزودند. این مثل در آن امر ریشه دارد و بر خوش‌بینی بیش از حد به فرجام کار، نومیدی از نجات، مظلوم‌نمایی و از رو بردن حریف، خوش‌بینی ابلهانه و کودکانه، پیش‌داوری ...

ادامه نوشته »