بلبل حسینی(ع) تازه میل گلستان کربلا نمودهاست. این مثل به تازهکار بودن فرد دلالت دارد و مردم بلخ آن را برای کسی که تازه اشتیاق خواندن مرثیه یافته است به کار میبرند. منبع: عاشورا در فرهنگ مردم(ضربالمثلها) مؤلف: محمدعلی عارفیراد
ادامه نوشته »یک قافله تشنگی(مهدی طهوری)
در خیمه، کسـی خدا خدا میخواند یـک کــودک تشــنهلب، دعا میخواند ای دســت! چرا چرا به خاک افتادی؟ یـک قـافـلــه تشنگی، تو را میخواند مهدی طهوری
ادامه نوشته »حال زینب…(رضا علیاکبری)
چشمان ستاره در دل شب میسوخت آواره زنـــی به آتـــش تــب میســوخت یک نخل شکسته ناله میزد، میگفت: ای کاش دلی به حال زینب میسوخت رضا علیاکبری
ادامه نوشته »عبدالرحیم سعیدیراد
عبدالرحیم سعیدیراد فرزند محمدعلی به سال ۱۳۴۶ ه .ش در شهرستان دزفول دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا سطح دیپلم در دزفول به پایان برد و در دانشگاه شهید چمران اهواز در رشتهی زراعت و اصلاح نباتات در مقطع کارشناسی پذیرفته گردید و ادامهی آن را تا سطح کارشناسی در همان رشته در دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند دنبال ...
ادامه نوشته »هیچ چیز تصادفی نیست
یکی از اعضای این فامیل به خاطر شفای دخترش که بیمار است به این سفر آمده ولی به دلیل اشتباهی، ویزای همسر و دخترش دچار اشکال شده و نمیتواند در این سفر همراه ما باشد. همه به هم میریزند و میگویند اگر کار اینها درست نشود انصراف میدهند چون اصلاً به خاطر طلب شفای این دختر است که به عمره ...
ادامه نوشته »عطشنوش شهادت(رضا اسماعیلی)
دلـی دارد عــطـشنوش شهادت به جانش میزند جوش شهادت فـتــاد از اســـب بــا دسـتان پرپر کـه تــا گردد، همآغوش شهادت رضا اسماعیلی
ادامه نوشته »نیایش(احد ده بزرگی)
خــداونــدا بــه خــون پـــاک اصغر به اشک چشم حلق چـاک اصغر بجــوشــان در دلـــم خون خدا را بـه لـعـل خشک و آتشناک اصغر احد ده بزرگی
ادامه نوشته »عمیر(عمرو) بن عبدا…ّ مذحجی
پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیکار با هم جمع شود… که کار عشق، یاران، لاجرم کربلایی است. اصحاب حسین(ع) که در روز عاشورا زیباترین شعر هستی را بر صفحهی تاریخ نگاشتند خود شاعرانی برجسته و توانا بودهاند، آشنایی با شرح مختصری از سیر زندگانی این یاران، مطلبی است که در این بخش دنبال میشود: عمیر(عمرو) ...
ادامه نوشته »شهربانو
شهربانو تا دیروز دختر پادشاه عجم بود و امروز اسیر دست مردان عرب. می خواستند بفروشندش اما، علی نگذاشت. گفت: “هر چه باشد دختر پادشاه بوده، در شأنش نیست که فروخته شود. بگذارید خودش یک نفر را انتخاب کند برای ازدواج.”…. دختر دلش گرم شد به حرفهای علی. نگاه کرد به کسانی که ایستاده بودند. آمد و دستش را گذاشت ...
ادامه نوشته »تبعید ابوذر
خلیفهی سوم ابوذر را تبعید کرد به ربذه. به بیابانی بیآب و علف. فقط برای اینکه به شیوهی حکومتش اعتراض کرده بود. گفت: “هیچکس حق ندارد بدرقهاش کند.” اما علی بدرقهاش کرد با حسن و حسین. حسین میگفت: “عمو جان! بیصبری نکن. از خدا کمک بخواه. نکند تسلیم بشوی جلوی سختیها و ستمها. بیصبری نکن.” منبع: آفتاب بر نی/ زینب ...
ادامه نوشته »