نام کتاب: در سوگ کوثر، زندگانی و مصائب حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت زینب کبری سلام الله علیها مولف: یدالله بهتاش ناشر و محل نشر: نشر سبحان – تهران سال انتشار: ۱۳۷۹ تعداد صفحات: ۳۱۲
ادامه نوشته »تازه های کتابخانه(۱۰)
نام کتاب : شفاء الصدور فی شرح زیارت العاشور مولف : ابوالفضل الطهرانی ناشر : مرتضوی سال و محل انتشار : ۱۳۷۶- تهران تعداد صفحات : ۵۹۲ نام کتاب : زندگانی حضرت ابالفضل العباس(ع) پرچمدار کربلا و مظهر وفا مولف : عزت الله رحمتی چاغروند ناشر : شاپور خواست سال و محل انتشار : ۱۳۸۷- خرم آباد تعداد صفحات : ...
ادامه نوشته »عمربن خالدبن حکیم اسدی صیداوی«ابوخالد»
عمربن خالدبن حکیم اسدی صیداوی«ابوخالد»: دشت، خون رنگ و داغ بود و سواران شقاوت برای قتل عام گلهای پیامبر حریصتر میشدند و ناگهان پنج قامت رشید، مقابل نگاه امام شکفت. «عمرو» بود به همراه پسرش خالد، غلامش سعد و جناده و مجمع. دو تن سوار و سه تن پیاده. پس از اینکه از امام اذن میدان گرفتند، در انبوه تیغ ...
ادامه نوشته »در آغوش پدر…
در غرفهی ادبیات نمایشگاه روز دهم محرم ۱۳۸۷ روزانه با طرح یک مصراع از بازدیدکنندگان خواسته میشد که مصراع دوم را براساس ذوق و طبع شعر خود بسرایند مصراعهای دوم ابیات زیر ازمیان مصراعهای برتر انتخاب و ارائه شدهاند: در آغوش پدر خندید و جان داد شرافت بر زمین و آسمان داد شاعر: مهدیه خاضعینیا در آغوش پدر خندید و ...
ادامه نوشته »بیعت
معاویه دعوتشان کرده بود. گفت: “بلند شو! بیعت کن.” امام حسن بیعت کرد. گفت: “بلند شو! بیعت کن.” امام حسین بیعت کرد. گفت: “بلند شو! بیعت کن.” قیس تکلیفش را نمیدانست. نگاه کرد به امام حسین. امام گفت: “قیس! برادرم حسن امام من است.” فهمید باید بیعت کند. منبع: آفتاب بر نی/ زینب عطایی
ادامه نوشته »مهمان
غذای هر روزمان تکهای نان خشک بود، تازه آن هم اگر پیدا میشد. آن روز هم مثل همیشه. نه، مثل همیشه نبود. خجالت کشیدیم دعوتش کنیم اما دل به دریا زدیم. خواستیم همراهیمان کند. لبخند روی لبهایش نشست. از اسب پایین آمد. نشست کنارمان. حسین مهمان ما شد با تکهای نان خشک. منبع: آفتاب بر نی/ زینب عطایی
ادامه نوشته »توغ به پا شده است
در ایام محرم هنگامی که توغ را از مسجدها و تکیهها بیرون میآوردند و جمعیتی انبوه در پی آن راه میافتادند، ازدحام بسیاری میشد. به همین جهت امروزه اگر جایی شلوغ و پر سر و صدا باشد میپرسند مگر توغ شده؟ به عبارت دیگر، این مثل برای بیان کثرت و شلوغی به کار میرود. منبع: عاشورا در فرهنگ مردم(ضربالمثلها)/مؤلف: محمدعلی ...
ادامه نوشته »تو را به شام میبرند
در حادثه کربلا اهل بیت امام حسین (ع) را اسیر کردند و همراه افراد خشنی چون شمر به شام بردند. این مثل در آن واقعه ریشه دارد و به وسیله آن به کسی که در برابر زورمند و دیکتاتور ایستاده است هشدار میدهند؛ یعنی پنجه در پنجه زورمند میفکن که ستمگر و بیشرم است و سبب رسوایی و آبروریزی میشود. ...
ادامه نوشته »یکشنبه ۸۲/۶/۲ – ساعت ۲۲
همسر این مرد در مدینه به من میگفت دخترش هم با اینکه جوان بوده سکته کرده و نصف صورتش جا به جا شده و از دیدن این صحنه دختر خردسال او آنچنان آزار میدیده تا جایی که این مادر جوان بیشتر از درد خود از آزار فرزندش رنج میبرده است تا اینکه نیمه شبی در اثر توسل به امام موسی ...
ادامه نوشته »ساکن محرم عشق
اکنون را با باری بس گران و طاقتسوز، از اندوههای جانسوز و تجربههای مهنتبار و چگونگی رویدادها، دوست دارم با عاشورا نجوا کنم و در معبر جلیل این حضور عظیم، سر بر آستان لحظههای شیدایی نهم و فیضان آیات عدل را در این منشور خونین لمس کنم و دردهای تراکم یافته در استخوان انسان محروم و مظلوم را و مظلومیت ...
ادامه نوشته »